نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

مبانی تئوریک هنر و هنرمند

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۳۰ ب.ظ

وبلاگ نقد رسانه انشاء الله با توجه به تنوع رسانه ها و محصولات آنها، برای هم افزایی تجربیات جامعه ی بشری توحیدی، به فراخور حال و فرصت که توفیقی از خدای مهربانمان است، برای تنویر اذهان رسانه داران و نیز افکار عمومی که ناظران هوشمند رسانه هایند، مطالبی را با موضوع کلی و عام  مبانی تئوریک رسانه ارائه خواهد نمود.

و این به معنای شروع است و نه حرف نهایی.

پس اگر در این راستا، شما عزیز فرهنگ آشنا و فرهنگ دوست برای مهندسی افکار عمومی دیدگاهی ناگفته و نانوشته دارید از بیان و انتشار آن دریغ نکنید.

بدون شک دیدگاه های متنوعی وجود دارد که هر کدام در جای خود قابل طرح و نقد خواهد بود.

 

دیدگاه یک فیلسوف الهی 

اما اینجا دیدگاه  یک فیلسوف الهی که از مشرب وحی آسمانی قرآن کریم سیراب شده است به میهمانان وبلاگ نقد رسانه هدیه می شود  تا باب گفتگو و تبادل اطلاعات و دریافت های تعاملی که از ویژگی های رسانه ی مجازی وبلاگ و وبسایت است، همچنان باز بماند.

وبلاگ نقد رسانه در بخش نظرات این مطلب(مبانی تئوریک هنر و هنرمند) از دیدگاه های گوناگون که به این موضوع به صورت منطقی و مرتبط بپردازد،استقبال می کند.


هنر و هنرمند

از دیدگاه صاحب تفسیر تسنیم

و فیلسوف متأله علامه جوادی آملی

همه ما مخصوصاً شما بزرگوارانی که در راستای هنر تلاش و کوشش می‌کنید

 یا در راستای فهم وحی الهی تلاش و کوشش می‌کنید

 باید بکوشید و بکوشیم یک هنر معقول و مقبولی داشته باشیم

هنر بخش‌های فراوانی دارد

خواه در گفتار

خواه در رفتار

خواه در نمایش دادن

خواه در ترسیم خواه در خط

خواه در تصویر

خواه در تجسیم و تندیس, راه‌های گوناگونی دارد زیبایی‌های خلقت است

 اما مستحضرید که

هنر یک کار عمیق علمی است

هنر سه مقطع دارد اگر کسی در بین راه خواست هنرنمایی کند

این از خیال به حس

و از حس به خیال یک دور باطلی دارد که آموزنده نیست

هنر آن است که

انسان یک مطلب عقلی برهانی دینی را خوب بفهمد (یک)

 بعد آن را در کارگاه خیال خود صورت‌سازی کند این مقدور همه نیست

ممکن است کسی فیلسوف باشد

فقیه باشد

حکیم باشد مفسّر باشد

مطلب عمیق علمی را خوب بفهمد

و آن را به صورت یک مقال یا مقالت در بیاورد

ا سخنرانی بیان کند یا به صورت مقاله بنویسد اما این هنر نیست

 زیرا مستقیماً از عقل به حس آمده یعنی معقول را محسوس کرد مفهوم را مسموع کرد

ولی هنرمند آن است که آن مطلب عمیق عقلی را وارد کارگاه خیال بکند

از متخیّله مدد بگیرد

بین متخیّله و خیال فرق‌های فراوانی است

هر کسی از این قدرت برخوردار نیست صورت‌سازی کند

ورودی و خروجی‌اش را مشخص کند

تشکیلاتی به آن عطا بکند

زیربنا به آن عطا کند

بهره‌برداری به آن عطا کند

ثمر و شاخه و برگ به آن بدهد

وقتی در کارگاه متخیّله با کمک‌گیری از خیال این را خوب ساخت و پرداخت

 آن‌گاه دست به اجرا بزند

 اگر بازیگر است دیگر خود را بازیگر نمی‌گوید خود را بازی‌کننده نمی‌گوید

هنرمند می‌داند مرز بازیگری که چیز بسیار بدی است

 و هنرمندی که چیز بسیار خوبی است

الآن مشخص می‌شود که چه کسی بازیگر است

و چه کسی هنرمند,

اگر آن معقول را با کمک خیال در حوزه متخیّله ساخت, پرداخت, به آن ورودی داد, خروجی دارد, بهره صحیح از آن گرفت آن‌گاه اگر نویسنده است که می‌نویسند, گوینده است که می‌گوید, هنرمند است که ارائه می‌کند, تندیسی است تجسیمی است تصویری است ترسیمی است به همه انحای گوناگون در می‌آورد

 آن‌گاه مخاطبانشان از حس به خیال می‌رسند

 از خیال به عقل می‌رسند

زیرا این هنرمند, معقول را متخیّل کرد

متخیّل را محسوس کرد

مخاطبان خودش را هم هنرمندانه از حس به خیال می‌برد از خیال به عقل می‌برد جامعه را عقلانی می‌کند

 این سینما می‌شود سینمای آموزنده آن خوانندگی می‌شود آموزنده آن نویسندگی می‌شود آموزنده جامعه می‌شود جامعه عاقل

 

ولی اگر پایه علمی نداشته باشد

حرف معقول نباشد از عقلانیّت سرچشمه نگرفته باشد

 از خیال به حس آمده باشد

این همین دور باطلی است که در بسیاری از محصولات سینمایی هست

 محسوس را متخیّل می‌کنند متخیّل را محسوس می‌کنند در همین مدار دور می‌زنند این می‌شود بازیگری نه هنرمندی.

 بنابراین هنر آن است که انسان مسائل عقلی دینی را با برهان بفهمد

یک دست‌مایه علمی داشته باشد که

آن معقول را به کارگاه خیال و متخیّله ببرد صورت‌سازی کند [آن‌گاه] خروجی‌اش محسوسی است آموزنده.

 

 شما می‌بینید وجود مبارک موسای کلیم(سلام الله علیه) برای براندازی نظام تفرعن فراعنه مصر فرمود درست است که من با عصا اژدها درست می‌کنم دستم بیضا می‌شود اما با اژدها نمی‌شود مردم را عاقل کرد با اژدها می‌شود مردم را ترساند با اژدها می‌شود مردم را ساکت کرد اما با اژدها نمی‌شود مردم را ساکن کرد جامعه اگر ساکن نشود سَکینت نداشته باشد وقار نداشته باشد آسایش و آرامش نداشته باشد با سکوت هرگز نمی‌شود آن کشور را اداره کرد فرمود من با اژدها می‌توانم فرعونیان را ساکت کنم ولی با اژدها مردم عالم و عاقل نمی‌شوند سخنرانی می‌خواهد درس می‌خواهد تبیین می‌خواهد تحلیل می‌خواهد تعلیل می‌خواهد و این با یک بیان شیواست که هم خوب حرف بزند هم حرفِ خوب بزند حضرت موسی به خداوند عرض کرد من حرفِ خوب می‌زنم ولی خوب حرف نمی‌زنم برادر من هم خوب حرف می‌زند هم حرفِ خوب می‌زند خدایا برادرم هارون را به عنوان مبلّغ وحیانی همراه من بفرست ﴿هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً﴾[7] چون او بهتر حرف می‌زند مردم باید بفهمند, حرف‌های عمیق پیچیده را نمی‌شود به مردم ارائه کرد نمی‌شود به صورت کتاب نوشت ممکن است خواص، آ‌ن کتاب را بخوانند یا آن سخنرانی را بشنوند ولی جامعه بهره نمی‌برد مادامی که جامعه بهره علمی و عقلی نبرد نه آسایش فکری دارد نه آرامش عقلی عرض کرد خدایا با اژدها کار ساخته نیست با فشار کار ساخته نیست با زور نمی‌شود جامعه را هدایت کرد ﴿هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً﴾ او هم حرفِ خوب می‌زند هم خوب حرف می‌زند می‌شود هنرمند آن که حرفِ خوب می‌زند ولی ورودی و خروجی‌اش درست نیست تحلیلش درست نیست تبیینش درست نیست کلماتش درست نیست ادبیاتش درست نیست او خوب حرف نمی‌زند هنرمندانه حرف نمی‌زند لذا نمی‌تواند جامعه را آرامش دهد و آسایش ببخشد

منبع:درس اخلاق علامه جوادی آملی  23 شهریور 1391

http://portal.esra.ir   

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی