نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

راهکارهای حرکت رسانه در مسیر گفتمان مقاومت

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۰۲ ب.ظ




بررسی راهکارهای حرکت رسانه در مسیر گفتمان مقاومت:


رسانه، بازوی قدرتمند «گفتمان مقاومت»


تاریخ  :  1391/08/06
>>  :  رهبر معظم انقلاب بر راهبرد مقاومت و لزوم حرکت در این مسیر به عنوان راهبرد کلان کشور تأکیدی ویژه دارد. در این خصوص رسانه نقشی بسترساز، مقوم و محوری دارد. حال سؤال این است که الزامات و راهکارهای حرکت رسانه در چارچوب «گفتمان مقاومت» چیست؟


در تمامی کشورها این اصل جاری است که رسانه ها با وجود استقلال کاری و حرکت در چارچوب سیاست های خاص خود، هر گاه موضوع منافع ملی و حرکت در مسیر رویکرد کلی نظام مطرح می شود، در کنار مسئولان و سیاست مداران قرار می گیرند. یکی از مهم ترین نکاتی که مقام معظم رهبری همواره در بیانات اخیرشان مورد تأکید قرار داده اند تجربه ی موفق گفتمان مقاومت در عبور از چالش ها و مشکلات و تأکید بر «گفتمان مقاومت» برای عبور از پیچ بزرگ تاریخی در عرصه ی داخلی و بین المللی بوده است. بنابراین حال که این گفتمان در دستور کار نظام قرار گرفته است، به نظر می رسد در این راستا رسانه ها نیز می بایست با درک رسالت رسانه ای خود به نحو احسن ایفای نقش کنند. برای تبیین نقش و جایگاه رسانه در «گفتمان مقاومت» با «مهدی فضائلی»، مدیر عامل اسبق خبرگزاری فارس و مدیر مسئول انتشارات سروش، به گفت وگو نشسته ایم.

 مقام معظم رهبری، در دیدار با کارگزاران نظام، بر نقش برجسته ی رسانه در گفتمان مقاومت در گذار از «پیچ تاریخی» تأکید کردند. بر این اساس، نقش رسانه ها در گفتمان مقاومت چیست؟

 در ابتدا لازم است به پیشینه ی طولانی مدت گفتمان مقاومت و علل طرح مجدد این بحث در شرایط کنونی اشاره شود. با نگاهی به سیره ی انبیا و صالحان، می توان گفت «گفتمان مقاومت» ریشه در تاریخ داشته است. مجاهدت های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) در ترویج و تبلیغ معارف متعالی اسلام نمونه هایی تاریخی از این حرکت عظیم هستند. این روند در حرکت علما، مثل ماجرای تنباکو و نهضت مشروطه و امثالهم، تداوم یافت. یکی از ابعاد مهم و مبنایی انقلاب اسلامی نیز «گفتمان مقاومت» است.

 این حرکت در تأسی به حرکت پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) از ابتدای انقلاب آغاز گردید و در قالب یک حکومت اسلامی متبلور شد. با شکل گیری انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (رحمت الله علیه) و به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، راهبرد مقاومت در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی انسجام یافت.
 نکته ی دوم اینکه گفتمان مقاومت یک گفتمان انفعالی و صرفاً واکنشی نیست، بلکه گفتمانی فعال و کنشی نسبت به مقتضیات زمان در شرایط خاص خود است. برخی تصور می کنند بحث از مقاومت یعنی اتخاذ حالت تدافعی. این در حالی است که تهاجم، ابتکار عمل و اقدامات فعال نیز در درون این گفتمان تعریف شده است.

 ویژگی سوم گفتمان مقاومت، که در بیانات مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید شده، آرمان گرایی توأم با واقع بینی است. به عبارت دیگر، گفتمان مقاومت، ضمن توجه و تأکید بر پیگیری جدی آرمان ها، بر واقعیت ها نیز توجه دارد و مبتنی بر واقعیت ها، آرمان ها را دنبال می کند.

 ویژگی چهارم این گفتمان این است که ابعاد سلبی و ایجابی دارد. در بُعد سلبی یکی از مهم ترین محورها، سلطه ستیزی و مقاومت در برابر نظام سلطه است. در این راستا، انقلاب اسلامی در واقع به مثابه ی نفی نظام های ایدئولوژیک و سیاسی سوسیالیستی و لیبرالیستی بود. در واقع «نه» بزرگ به هر دوی این گفتمان ها بود.

 اما در بُعد ایجابی باید گفت که ابعاد مختلفی مانند عدالت طلبی، حق خواهی، عزت طلبی، استقلال طلبی و اسلام گرایی در متن و مبنای گفتمان مقاومت جایگاهی محوری دارند.

 گفتمان مقاومت ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و فرهنگی دارد. برای اینکه مخاطبان این گفتمان آن را به نحو صحیحی فهم کنند و در نهایت عملیاتی سازند، می بایست نسبت به آن اطلاع رسانی مناسب صورت گیرد. حرکت در این مسیر جزء کارکردهای رسانه است. یکی از مهم ترین کارکردهای رسانه کارکردهای فرهنگی و اطلاع رسانی است.

 اساساً امروزه یک ضلع مهم تحقق هر گفتمانی، اعم از بسترسازی، پوشش خبری و تقویت آن، ابزار رسانه است. رسانه بازوی قدرتمند مجموعه ی راهبردهای دنیای کنونی است. در راستای تبیین گفتمان مقاومت، می بایست با فراهم کردن شرایط مناسب و بسیج رسانه ای، به درستی از این ابزار استفاده کنیم.

 همان طور که در بیانات مقام معظم رهبری دیده می شود، در این مقطع یکی از مهم ترین ابعاد فعالیت های دشمن علیه انقلاب اسلامی، فضاسازی رسانه ای و عملیات روانی است. در این نبرد، که اصطلاحاً از آن با عنوان جنگ نرم یاد می شود، دشمن علاوه بر ابزار، تکنیک های حرفه ای و تجربی بسیار قدرتمندی نیز در اختیار دارد و در مسیر اهدافش، به طرز هوشمندانه ای از آن ها استفاده می کند. طبیعتاً در جبهه ی انقلاب اسلامی می بایست رسانه های ما نیز هوشمندانه و به صورت خیلی جدی، مقابل این هجمه و سازمان دهی رسانه ای دشمن، صف آرایی مناسبی داشته باشند.

 رسانه های نظام سلطه، با وجود تقسیم کار و انجام فعالیت در حوزه های تخصصی خود، در حوزه ی سیاست های مرتبط با منافع نظام سلطه نوعی هماهنگی و هم نوایی دارند. چطور می توان در رسانه های جبهه ی انقلاب اسلامی این هماهنگی را ایجاد کرد؟

 این موضوع نیاز به تبیین دارد. آنچه مسلم است این است که آن ها آن قدر با هم اشتراکات گفتمانی دارند که در صورت طرح موضوعی که در راستای تأمین یا تهدید اهداف و منافع آن ها باشد، به صورت واحد و هماهنگ واکنش نشان می دهند. تجربه ی 200 تا 300 ساله ی غرب در این حوزه آن ها را به مبانی، منافع و دشمنان مشترک رسانده و نوعی تفکر یک پارچه را بر آن ها حاکم کرده است. لذا در این زمینه ضرورتاً لازم نیست مرکزی خاص برای هماهنگی مواضع وجود داشته باشد، هرچند نمی توان وجود چنین امری را نفی کرد.

 در دوران اصلاحات، یعنی همان مقطعی که موج گسترده ی رسانه ای به خصوص در حوزه ی مطبوعات مکتوب به وجود آمد، در بین رسانه های جریان اصلاحات، برای هماهنگی مواضع و اتخاذ تصمیمات همسو، چنین فرآیندی وجود داشت. البته همانند جبهه ی اصلاحات، در جبهه ی اصول گرایان نیز شاهد چنین وضعیتی بودیم و محلی وجود داشت که در آن هماهنگی ، مشورت و تقسیم کار صورت می گرفت.

 به نظر می رسد در حال حاضر، تحقق چنین امری دشوار است، زیرا در آن مقطع، مواضع و مرزهای جریان ها شفاف و روشن بود و جریان های سیاسی جریان های تعریف شده ای بودند و تعارضات درون جریانی تقریباً به حداقل ممکن رسیده بود.

 متأسفانه در فضای سیاسی کنونی، به دلیل تنوعی که در طیف بندی نیروها و جریان ها ایجاد شده است، عملاً تحقق این روند قدری دشوار است و نیاز به گذر زمان دارد. در شرایط موجود، اینکه چه مرکز و نهادی آن چنان مرجعیتی پیدا کند که رسانه های دیگر تحت مدیریت آن حاضر به همکاری باشند کاری دشوار است.

 اکنون رسانه ها، اعم از مطبوعات، سایت های خبری و خبرگزاری ها، مستقیم و غیرمستقیم، به جریان های سیاسی وابستگی دارند. همان طور که در عالم سیاست امکان همفکری و سازمان دهی مشترک میان جریانات سیاسی ضعیف است، به همان میزان نیز، به علت وابستگی رسانه ها به این جریانات سیاسی، امکان تعامل، همفکری و اشتراک کاری رسانه ها نیز کاهش می یابد. لذا لازمه ی تحقق چنین امری سرمایه گذاری در این حوزه است که البته زمان بر و دیربازده است و تدابیر ویژه ای را می طلبد.

 اما شکل گیری یک جبهه ی واحد در میان رسانه ها الزاماً به چنین مرکزی احتیاج ندارد. اگر بتوانیم «گفتمان مقاومت» را به نحو احسن تبیین کنیم، هماهنگی و هم نوایی مطلوب به طور خودجوش ایجاد خواهد شد. البته در حال حاضر، به صورت طبیعی، غالب رسانه های موجود این گفتمان را قبول دارند و در راستای اصول کلی نظام و انقلاب اسلامی حرکت می کنند. البته متأسفانه گاهی در برخی حوزه ها، منافع سیاسی و گروهی برخی از آن ها بر منافع ملی و اسلامی آن ها سایه می اندازد. لذا می بایست همه تلاش کنند که منافع سیاسی، گروهی و باندی آن ها در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شود.

 در صورت ضرورت، اگر بنا شد قرارگاهی با هدف مهندسی تولیدات رسانه ای تشکیل شود، با توجه به برآورد آسیب شناسانه ای که از فضای رسانه ای ارائه شد، راهکارهای تشکیل این قرارگاه رسانه ای چیست؟

 شاید مهم ترین پیش نیاز این موضوع وجود مرجعی است که بتواند جریان های مختلف رسانه ای را در بر گیرد؛ یعنی مرجعی وجود داشته باشد که مرجعیتش از سوی همه ی طیف های رسانه ای پذیرفته شود. چنانچه رسانه ها احساس کنند که این نهاد صلاحیت ایجاد همفکری و سازمان دهی را دارد، این مرجع می تواند تشکیل شود.

 در مقابل ایده ی ایجاد قرارگاه رسانه ای، این تحلیل رقیب وجود دارد که این فرآیند ممکن است باعث محدودیت آزادی رسانه ها و ایجاد تک صدایی در جامعه شود. این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟

 ملازمتی میان ایجاد این نهاد و محدود شدن آزادی رسانه ها وجود ندارد؛ یعنی می تواند چنین مرکزی وجود داشته باشد، اما رسانه ها به فراخور گرایش ها، رویکردها و اولویت های خاص خود، در راستای اصول کلی نظام، که از سوی این قرارگاه اعلام می شود، فعالیت کنند. در همان مقطعی که اشاره شد نیز رسانه ها متناسب با سلایق و گرایش های رسانه ای خود در راستای هماهنگی های صورت گرفته حرکت می کردند.

 با توجه به وجود تکثر و تنوع گرایش های رسانه ای، ایجاد مرجعیتی حول محور «گفتمان مقاومت» و منافع ملی، که مورد وثوق و پذیرش مجموعه ی رسانه ای کشور باشد، چگونه امکان پذیر است؟

 تحقق این امر، دستوری نیست. قانون حداقل ها را تعیین می کند. این گونه نیست که قانون بخواهد مرکزیتی برای ایجاد هماهنگی میان رسانه ها تعیین کند. این روند باید به صورت طبیعی و خودجوش ایجاد شود. آن مرجع و کانونی که می خواهد این همگرایی را به وجود آورد باید ویژگی ها و صلاحیت هایی را دارا باشد که مورد وثوق اکثر جریان ها حاضر سیاسی و رسانه ای باشد. محدوده ی اختیارات چنین مرجعی نیز باید توافقی باشد.

 الزامات حرکت عمومی رسانه ها، اعم از سینما، تلویزیون، مطبوعات و رسانه های مجازی، در چارچوب «گفتمان مقاومت» چیست؟

 اولین اقدام این است که نیروهایی را که نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت باورمند باشند تربیت کنیم. دوم اینکه در عرصه های حرفه ای رسانه باید این افراد ورود پیدا کنند. در حقیقت این افراد باید دارای 3 عنصر مهم دانش، بینش و مهارت باشند.وظیفه ی تربیت چنین نیروهایی بر عهده ی دانشگاه است، اما بخش عمده ی مشکل آنجاست که خروجی های دانشگاه بر اساس علوم انسانی وارداتی و ترجمه ای تربیت شده اند و کسانی که امروزه به حوزه ی رسانه وارد می شوند خروجی آکادمی هایی هستند که غالب مبانی فکری و نظری شان وارداتی و ترجمه ای است. البته چند سالی است به طور جدی تحول در علوم انسانی مطرح شده است.

 لذا باید به صورت توأمان دانشگاه ها، حوزه های علمیه و سایر تشکل ها و نهادهایی که در زمینه ی تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص نقش دارند به طور جدی وارد صحنه ی عمل شوند. این فرآیندی است که حداقل 10 تا 15 سال زمان می برد. متأسفانه اکنون کسی به این موضوع اهتمام جدی ندارد. اگر هم تحرکی دیده می شود، اتفاقی و موردی است. دومین ضعف جدی ما این است که امروز کمتر مجموعه ای به سرمایه گذاری در زمینه ی تربیت و شناسایی نیروهای مناسب و حمایت از آن ها برای ورود به این عرصه ها اهتمام جدی دارد. باید با حرکتی جهادی، سنگینی کفه ی ترازوی جریانات رسانه ای به سوی نیروهای ارزشی و باورمند به «گفتمان مقاومت» تغییر یابد و این مهم شدنی است.

 سومین راهکار، شناسایی دقیق نیروهای بالفعل همسو و تقویت آن هاست. اگر از همین نیروهای بالفعل کنونی مراقبت نکنیم، به مرور از این ناحیه دچار آسیب جدی خواهیم شد. چهارمین راهکار در مورد نیروهای غیرهمسویی است که هم اکنون در فضای رسانه ای ایران مشغول فعالیت هستند. به همین دلیل باید طیف بندی فعالین رسانه ای غیرهمسو شناخته شود و متناسب با گرایش آن ها، خوراک فکری تهیه گردد. بایستی تلاش کنیم نیروهایی را که با گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت فاصله دارند بشناسیم. همه ی این افراد در یک سطح نیستند. آن هایی را که نزدیک تر هستند می توان با ارتباطات و تعاملاتی به گفتمان مقاومت نزدیک کرد؛ به این معنا که بعضی از این نیروها را با برخی ارتباطات و ارائه ی اطلاعات صحیح از مبانی فکری و مختصات گفتمان مقاومت جذب کرد. این کار باعث استحکام مواضع جبهه و گفتمان خودی خواهد شد. در مورد بعضی دیگر نیز که از ابتدا در مسیر همسو با انقلاب اسلامی نبوده و نیستند سرمایه گذاری چندان نتیجه ای ندارد.

 اگر بتوانیم مجموعه ی نیروهای به ظاهر کم در مسیر حق را حفظ و تقویت کنیم، توانسته ایم جبهه ی حق را پاسداری کنیم. به عنوان نمونه، در طول دوران دفاع مقدس، از مجموع جمعیت حدود 40 میلیونی کشور، حدود 3 میلیون نفر در طول 8 سال به صورت متناوب در جبهه حضور یافتند و در مقابل جبهه ی گسترده ای از دشمنان ایستادگی و پاسداری کردند و توانستند دشمن را متوقف کنند. اگر امروز در این مسیر تاریخی تعداد معدودی نیروی مقتدر، باایمان، کاربلد و باکیفیت در عرصه ی رسانه ها حضور داشته باشند، می توانند بسیاری از شرایط را به نفع گفتمان مقاومت سامان دهند.

 با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.


منبع:

basij.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی