نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با موضوع «نقد کاربردی :: مکتوب و شفاهی :: طنز و کاریکاتور» ثبت شده است

نامه‌ای سرگشاده به هنرمندان بسیجی

http://www.raze57.com/wordpress/wp-content/uploads/139108557-1.jpg

 برای تشویق خوبی‌ها چه می‌کنیم؟


راز۵۷ |چند روز است. دوستان صاحب دل و صاحب نفس، اشاراتی دارند که از برخی اتفاقات خوش و ناخوش روزگار هنر، همین طور ساده نگذریم.

از شکستن قفل سکوت حاتمی کیا – که برخی می گویند چه دیر شکسته؟ – از حجاب خوب خانم مریلا زارعی که سربلندمان کرده، از بی سلیقگی دوستان صراطی‌مان که رفته‌اند و در اوج آسمانی شیار ۱۴۳ مان چسبیده اند به رنگ مانتو خانم آبیار !!!! و خیلی چیزهای دیگر !

دوستان ، معتقدند که همین طور که گاهی برای بدحجابی و کم توجهی جماعت هنرمند به برخی ساحت ها ، تاسف می خوریم باید برای کار خوب هم ارزش قائل بشویم و زنده باد و دست مریزاد بگوییم.

من هم با ایشان موافقم . اما شاید یک مقدار متفاوت تر این جنبه را تحلیل می کنم و باز می خواهم در این مجال و این چند جمله فتح بابی باز کنم که هم بسیجی های هنرمند درباره اش نظر بدهند و یک بحث خوب در بگیرد.شاید از انتهای این بحث، یک چیزی فراتر از یک بحث ، فراتر از یک جشنواره و بالاخره یک گفتمان دربیاید.

نمی دانم ، شما هم مثل من مناظره ی جمعه ی شبکه یک را که در آن درباره ی سینما بحث شد و نمایندگان سینمای روشنفکری کشور ، قبل از آغاز از آن قهر کردند را دیدید یا نه؟ در این مناظره، از حرف‌های عمدتا درست آقای دکتر کوشکی، جماعت حاضر این نتیجه را گرفتند که مثلا شما فقط یک سینمای دفاع مقدسی را خوب می دانید و لا غیر! شاید آقای کوشکی هم در این برداشت مقصر بود . زیرا مثال هایش به اندازه کافی متنوع نبود.

پس از این مناظره و با توجه به همین رویدادهای هفته های گذشته ، به فکر فرو رفتم که کمی از لاک انتقاد بیرون بیایم و واقعا به این فکر کنم که اگر قرار باشد من هم روزی مدیر فرهنگی کلان این مملکت باشم ، چگونه می‌خواهم نظرات مختلف را مدیریت و قانع کنم؟

صادقانه بگویم، به نظرم در نقد درون گفتمانی باید به این واقعیت توجه کنیم که سال هاست در حوزه ی تفکرات ایجابی دچار مشکلات عدیده‌ای هستیم.

آن قدری که اعتراض داریم ، بلد نیستیم که جریان تشویق بیافرینیم و یک چندم آن که نقد می کنیم ، بلد نیستیم که پیشنهاد سازنده بدهیم.

بنابر این اگر بخشی از جامعه، امثال من را گروهی غرغرو که فقط در پی اشکال گرفتن و بیانیه اعتراضی صادر کردن است ، حساب کند، بیراه برخورد نکرده است.

فی المثل در همین  سال ها چقدر درباره ی مزمت خیانت در سینما ، سخن گفته ایم ، اما حالا که یک نفر مانند بنیامین بهادری بعد از مرگ همسرش ،برای یار درگذشته اش تصنیف عاشقانه می سازد . به اندازه ی یک جمله هم برای او همراهی نامه نمی نویسیم.

این قدر درباره ی قداست خانه اسلامی و ایرانی سخت گفتیم ، درباره ی زوج های هنرمندی که یک عمر باهم سالم زندگی کردند ، چند جشن نامه نوشتیم و گرفتیم؟

در همین حوالی ما چند جشنواره برای معرفی خوش پوشش ترین شخصیت هنری سال ( بر اساس معیارهای اسلامی) ، منزه ترین متن ها از حرف های رکیک و غیر اخلاقی ، با اخلاق ترین پرسوناژهای فیلم و سریال وجود دارد.
 

در جشنواره های موسیقی مان ، چند امتیاز به موسیقی عاشقانه ای که به استحکام رابطه زوجین و ایجاد احترام بین خانواده به ویژه والدین و فرزندان منجر می شود ، قائلیم؟

درباره ی ترویج معاملات سالم و نقد ربای پنهان و آشکار که بخش هایی از بازار و سیستم بانکی مان را فاسد کرده ، کدام یک از ما طرح هنری  ارائه کردیم؟...

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۴۲

جومونگ یعنی کمان دار بزرگ اما عبید مصلح به جای مقایسه اش با آرش کمانگیر با رستم دستان در گیرش نموده است:


جنگ رستم و جومونگ (طنز)
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم


رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت


جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی


در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

  بقیه اش در ادامه مطلب
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!


و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!



و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!


برگرفته شده از وبلاگ عبید شیرازی  obeid.blog.ir
۰ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۷

گزارشی از پایگاه اطلاع رسانی امام جمعه شیراز


ذکر برخی مشاغل حرام در عرصه های هنری

در خطبه های نماز جمعه  شیراز 

توسط آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز


جمعه 29 شهریور مصلای شیراز

خطبــــه دوم :

امام جمعه ی شیراز در خطبـــــه دوم نماز جمعه پس از سلام به ساحت پیامبر گـــرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین اظهار داشتند :


چند مسئله در ارتباط با کسب و درآمد حلال و حرام اشاره می کردیم می فرمایند : همان گونه که تلاش برای کسب درآمد حلال بعضی اوقات واجب و بعضی اوقات مستحب است ، تلاش برای درآمد نامشروع و حرام هم حرام است و بعضی اوقات براساس اینکه آن شغل چه نوع شغلی باشد مکروه می باشد .

اگر کسی از راه های نامشروع یعنی خرید و فروش ، ساخت و ساز وسایل و ابزاری که برای فرد و جامعه مضر می باشد زندگیش را تأمین کند کار او حرام است و در بیشتر موارد معامله او باطل یعنی تصرف در اموال بدست آمده حرام و غیرصحیح می باشد .

آنچه برای فرد و جامعه مضر است مثل خرید و فروش فیلم های مبتذل و مستهجن ، تصاویر و عکس های که مهیّج شهوات جنسی و نفسانی است ، تابلوهایی که ترسیم می شود و به عنوان کالای هنری مورد خرید و فروش قرار می گیرد حرام است و درآمدی که کسب می شود درآمد باطل و غیرمشروع است .

بنابراین آنانی که در چهار راه ها ، مغازه ها و استودیوهای مختلفی که به تولید و ترویج این گونه تصاویر و فیلم ها می پردازند و یا خرید و فروش می کنند همه آنها کارشان حرام و درآمدهایشان نامشروع است ولو به عنوان آثار هنری باشد .

نقاشی هایی که مهیّج است و زنانی برهنـــــه و نیمه برهنـــه نشان میدهد ، فیلم ها و سی دی های مبتذل و یا در فضاهای مجازی عکس هایی که گذاشته می شود برای بازدید دیگران ، همه اینها کارهای حرام و غیرمشروع است

و بر حاکم شهر واجب است که جلوی اینها را بگیرد

یعنی دستگاه قضایی که از طرف ولایت فقیه مأموریت اجرای حدود را به عهده گرفته

و نیروهایی که دست اندرکار ضابطین قضایی هستند موظفند که این گونه مشاغل را در جامعه جمع آوری کنند

و از توسعه آن ها جلوگیری کنند

و از ایجاد و تولید آن هم جلوگیری لازم را داشته باشند .

قسمتی از متن خطبه های نماز جمعه شیراز 29 شهریور 1392

-منبع:

http://www.a-imani.ir

۱ نظر ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۳۲


بررسی خنده در آیات و روایات




 در این مقاله سعی شده، به موضوع خنده با محوریت آیات، روایات و تا حدودی به علم روانشناسی پرداخته شود.

بررسی لغوی «ضحک»


راغب اصفهانی می‌گوید:ضحک:باز شدن و شادابی چهره و ظاهر شدن دندان‌ها از سرور و شادی روح است.

 ضواحک:دندان‌هایی که هنگام تبسم ظاهر می‌شوند.

 خنده اختصاص به انسان دارد و در غیر انسان یافت نمی‌شود و باید همچنین اضافه کرد:تعجب از سبب‌های خنده است که در نهایت به خنده ختم می‌شود و آن به اراده خدا و انسان بستگی دارد.پس خنده‌ای که به اراده از بنده صادر می‌شود، مانند سایر افعال انسان باید در جهت صلاح و نیکی لحاظ گردد.1

 در باب کلمه «خنده» در لغت نامه دهخدا آمده است؛حالتی که انسان به واسطه شعف و خوشحالی و بشاشت پیدا می‌کند و در آن لب‌ها و دهان به حرکت در می‌آیند و این حالت با آواز مخصوصی همراه است.

خنداننده و خنده کننده


خداوند در سوره نجم،آیه 43 می‌فرماید:«و انه هو اضحک و ابکی؛و هم اوست که می‌خنداند و می‌گریاند.»

 در این آیه، این مسئله که آیا خنده و گریه از اعمال خود انسان است یا بر طبق آنچه که از معنای این آیه برمی‌آید، تنها عامل خنده و گریه خداوند می‌باشد، مورد بررسی قرار گرفته است.

 در تفسیر المیزان، اشاره خوبی به این موضوع گردیده، با این مضمون که خنده و گریه را به خود انسان‌ها نسبت دهیم.برای اینکه نسبت دادن، گریه و خنده و هر کار دیگری به انسان به این جهت است که او آن کار را انجام داده و به خدا، به این علت که او آن را ایجاد کرده، و بین این دو فرق زیادی می‌باشد، که با وجود این فرق هم باز بین اراده خدا و اراده انسان به خندیدن و گریه کردن منافاتی نیست.زیرا اراده الهی به خنده ارادی و به اختیار قرار گرفته است، نه هر خنده‌ای، اگر چه به اجبار باشد.پس اراده انسان در خندیدن مؤثر است و آن سببی است که در طول، سببیت اراده خدا قرار گرفته، نه در عرض آن، تا منافاتی پیش آید و بگویند، چون دو علت در عرض هم هستند.پس چگونه دو سبب یک مسبب را بوجود می‌آورند.2

 در بعضی از تفاسیر، این موضوع مطرح شده که اگر خنده و گریه بطور مطلق فعل خدا بود، دیگر امر و نهی به آن نمی‌شد، چنانکه در آیه 82 سوره توبه خداوند نمی‌فرمود:«فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیرا» و یا در سوره نجم، آیه 60 می‌فرماید:«و تضحکون و لاتبکون» سبب خنده و گریه به انسان نسبت داده نمی‌شد.3

 در تفسیر انوار درخشان آمده که خنده و گریه دو حالت روانی است که انسان در صورت تحقق شرایطی به اختیار مرتکب آن دو می‌شود و بر حسب ایجاد فعل اختیاری به شرط اراده پروردگار است،زیرا خداوند، انجام کاری را با لوازم تشخیص آن خواسته است که بوجود آید.4

انواع خنده 


خنده از روی تعجب


خداوند در سوره نمل، آیه 19 می‌فرماید:«فتبسم ضاحکا من قولها و قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتی برحمتک فی عبادک الصالحین؛سلیمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:پروردگارا!در دلم افکن تا نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس بگزارم و به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی بپردازم، مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن.»

 در بیشتر تفاسیر خنده حضرت سلیمان را نتیجه تعجب دانسته‌اند.از آن جهت که مورچه‌ای یاران خود را از لشکر عظیم ایشان برحذر می‌دارد، و این آینده نگری و مصلحت اندیشی مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سلیمان گردیده است.

 2.خداوند در سوره هود، آیه 71 می‌فرماید:«و آمرأته قائمه فضحک فبشّرنها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب؛و زن او (حضرت ابراهیم (ع)) ایستاده بود خندید.پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم».

 در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهیم (ع)، ساره و علت آن،نظرات متفاوتی وجود دارد، اما در بیشتر تفاسیر از جمله مجمع البیان، این تفسیر را به دلایل مختلف ناشی از تعجب دانسته‌ند.

خنده تمسخر آمیز


1.خداوند در سوره زخرف آیه 47 می‌فرماید:«فلما جاءهم بایاتنا و إذا هم منها یضحکون؛پس چون آیات ما را برای آنان آورد، ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند.»

 این آیه به خنده قوم حضرت موسی اشاره دارد.زمانی که آن حضرت معجزات الهی را به آنها عرضه داشتند،آنان بدون تأمل در آن آیات ایشان را مسخره کردند.

 2.خداوند در سوره نجم آیه 59 و60 می‌فرماید:«افمن هذا الحدیث تعجبون. و تضحکون و لا تبکون؛آیا از این سخن عجب دارید و می‌خندید و نمی‌گریید.»

 بعضی گفته‌اند:یعنی ای مشرکان! آیا از این قرآن و نازل شدن آن از جانب خداوند بر حضرت محمد و معجزه بودن آن در شگفت نمی‌شوید و از روی استهزاء می‌خندید.جمله «لاتبکون» به این معنا به کار رفته که چرا بخاطر وعده‌های عذاب قرآن بر خود نمی‌گریید.5


خنده‌های شادی در روز رستاخیز


1.خداوند در سوره عبس آیه 38 و39 می‌فرماید:«وجوه یومئذه مسفره. ضاحکه مستبشره؛چهره‌هایی در آن روز گشاده و نورانی است خندان و مسرور است.»

 منظور از این آیه خندیدن در روز قیامت، بخاطر اعمال نیک است.


محرومیت از خنده، کیفر جهادگریزی


1.خداوند در سوره توبه آیه82 می فرماید:«فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون؛از این پس کم بخندند و به جزای آنچه بدست می‌آورند، بسیار بگریند .»

 در تفسیر المیزان ذیل این آیه آمده است که ابن ابی حاتم و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده‌اند:رسول الله در جنگ تبوک(آخرین جنگی که حضرت رسول در آن شرکت جست) به مردم دستور داد تا با او حرکت کنند.چون این واقعه در تابستان رخ داد و هوا گرم بود، عده‌ای گفتند:یا رسول الله! هوا بسیار گرم است و ما طاقت بیرون رفتن نداریم و شما نیز بیرون نروید و خدای تعالی در پاسخشان فرمود:بگو، آتش جهنم داغ‌تر و سوزان‌تر است و خطاب به آنها این آیه نازل گردید، البته منظور از کم خندیدن، همان خوشحالی ناپایدار دنیوی است که از ناحیه ترک جهاد و امثال آن به ایشان دست داد و منظور از گریه زیاد، گریه در آخرت بخاطر عذاب دوزخ در حرارت شدید است.6

 ابو علی سینا نیز در رساله علم النفس خویش می‌گوید:«از خواص انسان یکی این است که چون اشیای نادره، را درک می‌کند.انفعالی حاصل می‌کند که تعجب خوانده می‌شودو خنده به دنبال دارد».7

 امانوئل کانت (فیلسوف آلمانی) نیز در رابطه با علت خنده می‌گوید:«هر انتظاری که عقیم بماند و قضیه صورت دیگری یابد،موجب خنده شود».8

 گاهی خنده‌های ما ساختگی است و در حقیقت از درون و به طور طبیعی نیست و هیچ علامت درونی هم ندارد، از این نوع خنده‌ها می‌توان به نیشخند زدن، خنده استهزا آمیز عصبی، خندیدن به دیگران نه با دیگران و خندیدن به چیزهایی که خنده دار نیست،اشاره کرد.این نوع خنده‌ها هیچ هیجان مثبتی به همراه ندارد، حتی اگر خیلی هم بزرگ باشند.در واقع در این خنده‌ها ماهیچه‌های اطراف دهان در اطراف چشم‌ها بی‌حرکت هستند.و فقط زمانی که هیجان واقعی و اصیل باشد این ماهیچه‌ها فعال می‌گردند؛اما در لبخندهای واقعی و احساس شده که نتیجه فعالیت‌های خود به خود دو ماهیچه اصلی می‌باشند، که یکی از آن ماهیچه‌ها،ماهیچه‌های اصلی قدامی است،این ماهیچه گوشه‌های لب را به طرف بالا و به سمت گونه می‌کشد .ماهیچه‌های دیگری که در لبخندهای اصیل معمولاً فعال می‌گردند، عضله اطراف دهان است که گونه را بالا می‌برد و پوست را از کاسه چشم به طرف داخل جمع می‌کند.این اثر و فعالیت ماهیچه‌ها در هنگام خنده اصیل در تمام انواع آن از لبخند کم رنگ گرفته تا خنده با صدا و قهقهه غیر قابل کنترل وجود دارد و به یک میزان می‌باشد.همچنین باید دانست که خنده احساس شده طبیعی مدت زمان مشخصی دارد و به ندرت بیش از چهار ثانیه دوام دارد.9 در نتیجه نمی‌توان خنده‌های طولانی و با صدای بلند را دارای اثر بیشتری از لبخندهای کوتاه و بدون صدا دانست.

 در رابطه با اثرات مثبت خنده باید گفت:خنده موجب رسیدن اکسیژن بیشتر به شش‌ها و عمیق‌تر شدن تنفس می شود و موجب تحریک بیشتر و بهبود جریان خون می‌گردد.10

 در همین رابطه، رابرت زایانک چنین نتیجه گیری می‌کند که باید به تمام بیماران روانی و بیمارانی که از ناراحتی جسمانی شکایت دارند آموخت که به عنوان بخش خاصی از درمان‌شان لبخند بزنند.11

 و اینبوم نیز می‌گوید:وقتی افراد به عمد لبخند می‌زنند، معمولاً احساس شادی بیشتری هم می‌کنند.12

 و همانطور که می‌دانیم خنده یک درجه از لبخند بالاتر است و تمام اثرات مثبت خنده در لبخند نیز وجود دارد، حتی اثبات شده که یک خنده لطیف و با صدای پایین،جذاب‌ترین خنده‌هاست و به مراتب نسبت به خنده با صدای بلند، خویشایندتر می‌باشد.13

 از ویژگی‌های اخلاقی ائمه(ع)، متبسم بودن آنها می‌باشد، که در روایات به آن اشاره گردیده و به عنوان یک خصلت پسندیده، مطرح گشته است.

 امام صادق(ع) فرمود:«ضحک المؤمن تبسم؛خنده مؤمن، لبخند است».14

نویسنده: مرضیه رستمیان



پاورقیها:

 1.حسن مصطفوی،حسن،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج 7،باب ضحک. 

 2.علامه طباطبایی،ترجمه تفسیر المیزان،مترجم:سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 15، ص 502. 

 3.شیخ طبرسی،ترجمه تفسیر مجمع البیان،گروهی از مترجمان، ج 18 ، ص 92. 

 4.همدانی،انوار درخشان فی تفسیر القرآن،ج 16،ص 33. 

 5.مجمع البیان ،ج 23،ص 423. 

 6.المیزان، ج 9،ص 492. 

 7.مجید پزشکی،قدرت خنده،ص 20. 

 8.همان. 

 9.هاجکینسون،لبخند درمانی،مترجم:زهرا ادهمی،ص 37 ـ 38. 

 10.همان،ص 56. 

 11.همان،ص 91. 

 12.همان،ص 87. 

 13.همان،ص 139. 

 14.کلینی، کافی، ج 2،ص664.


منبع:


http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,6759?PHPSESSID=4d660380ca0bd7a94b6e9b1c2d4132aa

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۲۶


دیدار مارک زوکربرگ (مدیر فیسبوک) با شیمون پرز


منبع: http://sangariha.com/view/post:5198965
vwam.jpg
۱ نظر ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۱۱