نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با موضوع «مبانی تئوریک :: رسانه الهی» ثبت شده است

سید حسن نصرالله:

آزادسازی جنوب لبنان از ایام‌الله است

 جنگ جهانی علیه سوریه آغاز شد

دبیرکل حزب‌الله لبنان با اشاره به مخالفت‌های معارضان با گفت‌وگو اعلام کرد نبرد کنونی در سوریه جز درد و رنج و اندوه هیچ افقی ندارد.

به گزارش خبرگزاری فارس، سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان در اظهارات خود در مراسم روز عید ملی مقاومت و آزادسازی جنوب لبنان در مشغره ضمن تبریک و تهنیت به مردم لبنان به مناسبت سالروز عید مقاومت و آزادسازی جنوب این کشور گفت که در این لحظه تمامی جانفشانی‌ها و شهدا و خانواده‌های آنها و تمامی زخمی‌ها، اسرا و کسانی که از زندان‌ها خارج شده‌اند و تمامی ملت خود را که در سرزمین خود پایمردی و مقاومت کردند را به یاد می‌آوریم. تمامی قربانیان از ارتش و ملت مقاومت و لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و سوری‌هایی که در این مبارزه به شهادت رسیدند، از جمله سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب و حاج عماد مغنیه و تمامی شهدا را به خاطر می‌آوریم.
 
وی همچنین از اهالی بقاع غربی تشکر و قدردانی ویژه کرد که این مراسم در سرزمین آنها برای یادبود شهدا و ملت لبنان برگزار شده و قربانیان زیادی را داده است و نقش اساسی در مقاومت و پیروزی آن داشته است.
 
آزادسازی جنوب لبنان از ایام‌الله است
 
نصرالله روز آزادی جنوب لبنان را از ایام الله خواند و گفت که رحمت و برکات خداوند و تایید ایشان در آن روز برای ملت مقاوم لبنان متجلی شد و غضب خداوند نیز بر اشغالگران جاری گشت، این پیروزی ما و این شکست دشمنان یکی از روزهای خداوند بود.
 


۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۶


أَیُّ هَمُّ الرَّسولِ الأَعظمِ فی یَومِنا ؟!


در روزگار ما دغدغه فرستاده بزرگ خدا کدام است؟!


إِنَّنــــــا نَعلَمُ، دینَنـــــــا أَکمـَـــــــلُ

وَالرَّسولُ الأَمین، عِندَنا أَعظَمُ       



إِنَّنــــــا مُسلِموُنْ، لِلرَّسوُل، تابعُونْ   

هَمُّهُ هَمُّنــا، نَحــنُ مُجاهِدُونْ



أَیُّهَـاالمُسلِمُ،  قُم لِهَمِّ الرَّسوُلْ

أُموُرالمُسلِمینْ،  هِیَ هَمُّ الرَّسوُلْ 



حَربُ غَزَّهْ، لُبنانْ، هُمَا هَمُّ الرَّسوُلْ !!

اِنْ أَنتُمْ مُسلِمونْ،  لِمـــاذا تَسکُتُونْ ؟؟ 



أَینَ شَبابُنا أَینَ شَبابُنا ؟؟

حَربُ غَزَّه هوَ  مِنْ إِفتِراقِنا !!



اِنْ أَنتُمْ مُسلِمونْ،  لِمـــاذا تَسکُتُونْ ؟؟

قُدسُنا اسیرٌ، وَ أَنتمْ تَسکُتُونْ!!



ربُّـنــا  یَعِـظُُنـــــــا  ربُّـنـــــا یـَعِـظُـنا  

تَقوُمُوا  لِلهِ     مَثنی وَ فُرادی  



لمــاذا تقولــونَ ما لا تَفعَلُــونْ؟؟

أنتمُ الْأَعلََوْنَ، إنْ أنتُمْ مُؤمِنُونْ  



حزبُ اللهْ، غالِبونْ، وَهمُ المُفْلِحُونْ

عَلینا بِالْقیامْ،  لِإِمحاءِِ صَهْیُونْ



لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ

إِنَّنــــــا جاهِزُُونْ،لبیکْ،یا نَصرَ اللهْ 



وَلـَسْـنا نائـِمین، و لـَسْـنا خائِفینْ

وَانْصُرنا ربَّـنـا، وَ لـَسْـنا قاعِدینْ



لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ  

لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ





ترجمه:

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۴


به مناسبت 13 رجب ولادت حضرت علی (ع)؛

ناشنیده‌های شگفت انگیز

 از اعجاز قرآن درباره عدد 13

هیچ عددی نحس نیست ...خداوند هیچ عددی را نحس قرار نداده است،نحسی و نامبارکی از ما و اعمال ماست.خطاهای خودمان را به گردن روز و عدد و .... نگذاریم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،بنی امیه در جهت تخریب شخصیت شیعه و به خصوص حضرت علی (ع) اقدامات گسترده ای را انجام داده بود،که خیلی از آنها هنوز هم در فرهنگ محاوره ای و ضرب المثلهای ما باقی مانده است .یک نمونه بارز این مطلب نحسی عدد 13 بود.آنها13 رجب روز میلاد حضرت علی (ع) را عدد نحس و بدیمن بین مردم رواج دادند در حالیکه این عدد برای شیعیان مبارکترین عدد است.

جالب است بدانید، بنی امیه در گذشته و در زمان امام محمد باقر (ع) عدد 5 که شماره پنجمین امام بود را نحس اعلام کرد که البته به مرور زمان این قضیه کم رنگ شد و تقریبا امروزه کاملا از بین رفته است.

البته در مورد نحس بودن عدد 13 از دید غربی ها به رغم اینکه می گویند این خرافه از اینکه سیزدهمین نفر از حواریون به حضرت عیسی (ع) خیانت کرد به وجود امده است اما به نظر میرسداین خرافه در جنگ هایی که بین مسلمانان ان زمان و اروپایی ها در قرنها پیش صورت گرفته همراه با خیلی از علوم و فناوری هایی که به غرب منتقل شد رسیده باشد.

در ادامه به چند نمونه از اعجازهای عددی و ریاضی قرآن اشاره شده است .در مورد عدد 13نمونه های شگفت انگیزی برگرفته از تحقیقات عبدالدائم الکهیل را می خوانید:

سیزده عددی مبارک است
۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۳۲


بررسی خنده در آیات و روایات




 در این مقاله سعی شده، به موضوع خنده با محوریت آیات، روایات و تا حدودی به علم روانشناسی پرداخته شود.

بررسی لغوی «ضحک»


راغب اصفهانی می‌گوید:ضحک:باز شدن و شادابی چهره و ظاهر شدن دندان‌ها از سرور و شادی روح است.

 ضواحک:دندان‌هایی که هنگام تبسم ظاهر می‌شوند.

 خنده اختصاص به انسان دارد و در غیر انسان یافت نمی‌شود و باید همچنین اضافه کرد:تعجب از سبب‌های خنده است که در نهایت به خنده ختم می‌شود و آن به اراده خدا و انسان بستگی دارد.پس خنده‌ای که به اراده از بنده صادر می‌شود، مانند سایر افعال انسان باید در جهت صلاح و نیکی لحاظ گردد.1

 در باب کلمه «خنده» در لغت نامه دهخدا آمده است؛حالتی که انسان به واسطه شعف و خوشحالی و بشاشت پیدا می‌کند و در آن لب‌ها و دهان به حرکت در می‌آیند و این حالت با آواز مخصوصی همراه است.

خنداننده و خنده کننده


خداوند در سوره نجم،آیه 43 می‌فرماید:«و انه هو اضحک و ابکی؛و هم اوست که می‌خنداند و می‌گریاند.»

 در این آیه، این مسئله که آیا خنده و گریه از اعمال خود انسان است یا بر طبق آنچه که از معنای این آیه برمی‌آید، تنها عامل خنده و گریه خداوند می‌باشد، مورد بررسی قرار گرفته است.

 در تفسیر المیزان، اشاره خوبی به این موضوع گردیده، با این مضمون که خنده و گریه را به خود انسان‌ها نسبت دهیم.برای اینکه نسبت دادن، گریه و خنده و هر کار دیگری به انسان به این جهت است که او آن کار را انجام داده و به خدا، به این علت که او آن را ایجاد کرده، و بین این دو فرق زیادی می‌باشد، که با وجود این فرق هم باز بین اراده خدا و اراده انسان به خندیدن و گریه کردن منافاتی نیست.زیرا اراده الهی به خنده ارادی و به اختیار قرار گرفته است، نه هر خنده‌ای، اگر چه به اجبار باشد.پس اراده انسان در خندیدن مؤثر است و آن سببی است که در طول، سببیت اراده خدا قرار گرفته، نه در عرض آن، تا منافاتی پیش آید و بگویند، چون دو علت در عرض هم هستند.پس چگونه دو سبب یک مسبب را بوجود می‌آورند.2

 در بعضی از تفاسیر، این موضوع مطرح شده که اگر خنده و گریه بطور مطلق فعل خدا بود، دیگر امر و نهی به آن نمی‌شد، چنانکه در آیه 82 سوره توبه خداوند نمی‌فرمود:«فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیرا» و یا در سوره نجم، آیه 60 می‌فرماید:«و تضحکون و لاتبکون» سبب خنده و گریه به انسان نسبت داده نمی‌شد.3

 در تفسیر انوار درخشان آمده که خنده و گریه دو حالت روانی است که انسان در صورت تحقق شرایطی به اختیار مرتکب آن دو می‌شود و بر حسب ایجاد فعل اختیاری به شرط اراده پروردگار است،زیرا خداوند، انجام کاری را با لوازم تشخیص آن خواسته است که بوجود آید.4

انواع خنده 


خنده از روی تعجب


خداوند در سوره نمل، آیه 19 می‌فرماید:«فتبسم ضاحکا من قولها و قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتی برحمتک فی عبادک الصالحین؛سلیمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:پروردگارا!در دلم افکن تا نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس بگزارم و به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی بپردازم، مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن.»

 در بیشتر تفاسیر خنده حضرت سلیمان را نتیجه تعجب دانسته‌اند.از آن جهت که مورچه‌ای یاران خود را از لشکر عظیم ایشان برحذر می‌دارد، و این آینده نگری و مصلحت اندیشی مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سلیمان گردیده است.

 2.خداوند در سوره هود، آیه 71 می‌فرماید:«و آمرأته قائمه فضحک فبشّرنها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب؛و زن او (حضرت ابراهیم (ع)) ایستاده بود خندید.پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم».

 در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهیم (ع)، ساره و علت آن،نظرات متفاوتی وجود دارد، اما در بیشتر تفاسیر از جمله مجمع البیان، این تفسیر را به دلایل مختلف ناشی از تعجب دانسته‌ند.

خنده تمسخر آمیز


1.خداوند در سوره زخرف آیه 47 می‌فرماید:«فلما جاءهم بایاتنا و إذا هم منها یضحکون؛پس چون آیات ما را برای آنان آورد، ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند.»

 این آیه به خنده قوم حضرت موسی اشاره دارد.زمانی که آن حضرت معجزات الهی را به آنها عرضه داشتند،آنان بدون تأمل در آن آیات ایشان را مسخره کردند.

 2.خداوند در سوره نجم آیه 59 و60 می‌فرماید:«افمن هذا الحدیث تعجبون. و تضحکون و لا تبکون؛آیا از این سخن عجب دارید و می‌خندید و نمی‌گریید.»

 بعضی گفته‌اند:یعنی ای مشرکان! آیا از این قرآن و نازل شدن آن از جانب خداوند بر حضرت محمد و معجزه بودن آن در شگفت نمی‌شوید و از روی استهزاء می‌خندید.جمله «لاتبکون» به این معنا به کار رفته که چرا بخاطر وعده‌های عذاب قرآن بر خود نمی‌گریید.5


خنده‌های شادی در روز رستاخیز


1.خداوند در سوره عبس آیه 38 و39 می‌فرماید:«وجوه یومئذه مسفره. ضاحکه مستبشره؛چهره‌هایی در آن روز گشاده و نورانی است خندان و مسرور است.»

 منظور از این آیه خندیدن در روز قیامت، بخاطر اعمال نیک است.


محرومیت از خنده، کیفر جهادگریزی


1.خداوند در سوره توبه آیه82 می فرماید:«فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون؛از این پس کم بخندند و به جزای آنچه بدست می‌آورند، بسیار بگریند .»

 در تفسیر المیزان ذیل این آیه آمده است که ابن ابی حاتم و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده‌اند:رسول الله در جنگ تبوک(آخرین جنگی که حضرت رسول در آن شرکت جست) به مردم دستور داد تا با او حرکت کنند.چون این واقعه در تابستان رخ داد و هوا گرم بود، عده‌ای گفتند:یا رسول الله! هوا بسیار گرم است و ما طاقت بیرون رفتن نداریم و شما نیز بیرون نروید و خدای تعالی در پاسخشان فرمود:بگو، آتش جهنم داغ‌تر و سوزان‌تر است و خطاب به آنها این آیه نازل گردید، البته منظور از کم خندیدن، همان خوشحالی ناپایدار دنیوی است که از ناحیه ترک جهاد و امثال آن به ایشان دست داد و منظور از گریه زیاد، گریه در آخرت بخاطر عذاب دوزخ در حرارت شدید است.6

 ابو علی سینا نیز در رساله علم النفس خویش می‌گوید:«از خواص انسان یکی این است که چون اشیای نادره، را درک می‌کند.انفعالی حاصل می‌کند که تعجب خوانده می‌شودو خنده به دنبال دارد».7

 امانوئل کانت (فیلسوف آلمانی) نیز در رابطه با علت خنده می‌گوید:«هر انتظاری که عقیم بماند و قضیه صورت دیگری یابد،موجب خنده شود».8

 گاهی خنده‌های ما ساختگی است و در حقیقت از درون و به طور طبیعی نیست و هیچ علامت درونی هم ندارد، از این نوع خنده‌ها می‌توان به نیشخند زدن، خنده استهزا آمیز عصبی، خندیدن به دیگران نه با دیگران و خندیدن به چیزهایی که خنده دار نیست،اشاره کرد.این نوع خنده‌ها هیچ هیجان مثبتی به همراه ندارد، حتی اگر خیلی هم بزرگ باشند.در واقع در این خنده‌ها ماهیچه‌های اطراف دهان در اطراف چشم‌ها بی‌حرکت هستند.و فقط زمانی که هیجان واقعی و اصیل باشد این ماهیچه‌ها فعال می‌گردند؛اما در لبخندهای واقعی و احساس شده که نتیجه فعالیت‌های خود به خود دو ماهیچه اصلی می‌باشند، که یکی از آن ماهیچه‌ها،ماهیچه‌های اصلی قدامی است،این ماهیچه گوشه‌های لب را به طرف بالا و به سمت گونه می‌کشد .ماهیچه‌های دیگری که در لبخندهای اصیل معمولاً فعال می‌گردند، عضله اطراف دهان است که گونه را بالا می‌برد و پوست را از کاسه چشم به طرف داخل جمع می‌کند.این اثر و فعالیت ماهیچه‌ها در هنگام خنده اصیل در تمام انواع آن از لبخند کم رنگ گرفته تا خنده با صدا و قهقهه غیر قابل کنترل وجود دارد و به یک میزان می‌باشد.همچنین باید دانست که خنده احساس شده طبیعی مدت زمان مشخصی دارد و به ندرت بیش از چهار ثانیه دوام دارد.9 در نتیجه نمی‌توان خنده‌های طولانی و با صدای بلند را دارای اثر بیشتری از لبخندهای کوتاه و بدون صدا دانست.

 در رابطه با اثرات مثبت خنده باید گفت:خنده موجب رسیدن اکسیژن بیشتر به شش‌ها و عمیق‌تر شدن تنفس می شود و موجب تحریک بیشتر و بهبود جریان خون می‌گردد.10

 در همین رابطه، رابرت زایانک چنین نتیجه گیری می‌کند که باید به تمام بیماران روانی و بیمارانی که از ناراحتی جسمانی شکایت دارند آموخت که به عنوان بخش خاصی از درمان‌شان لبخند بزنند.11

 و اینبوم نیز می‌گوید:وقتی افراد به عمد لبخند می‌زنند، معمولاً احساس شادی بیشتری هم می‌کنند.12

 و همانطور که می‌دانیم خنده یک درجه از لبخند بالاتر است و تمام اثرات مثبت خنده در لبخند نیز وجود دارد، حتی اثبات شده که یک خنده لطیف و با صدای پایین،جذاب‌ترین خنده‌هاست و به مراتب نسبت به خنده با صدای بلند، خویشایندتر می‌باشد.13

 از ویژگی‌های اخلاقی ائمه(ع)، متبسم بودن آنها می‌باشد، که در روایات به آن اشاره گردیده و به عنوان یک خصلت پسندیده، مطرح گشته است.

 امام صادق(ع) فرمود:«ضحک المؤمن تبسم؛خنده مؤمن، لبخند است».14

نویسنده: مرضیه رستمیان



پاورقیها:

 1.حسن مصطفوی،حسن،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج 7،باب ضحک. 

 2.علامه طباطبایی،ترجمه تفسیر المیزان،مترجم:سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 15، ص 502. 

 3.شیخ طبرسی،ترجمه تفسیر مجمع البیان،گروهی از مترجمان، ج 18 ، ص 92. 

 4.همدانی،انوار درخشان فی تفسیر القرآن،ج 16،ص 33. 

 5.مجمع البیان ،ج 23،ص 423. 

 6.المیزان، ج 9،ص 492. 

 7.مجید پزشکی،قدرت خنده،ص 20. 

 8.همان. 

 9.هاجکینسون،لبخند درمانی،مترجم:زهرا ادهمی،ص 37 ـ 38. 

 10.همان،ص 56. 

 11.همان،ص 91. 

 12.همان،ص 87. 

 13.همان،ص 139. 

 14.کلینی، کافی، ج 2،ص664.


منبع:


http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,6759?PHPSESSID=4d660380ca0bd7a94b6e9b1c2d4132aa

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۲۶

  رسانه هاى رحمانى و رسانه هاى شیطانى

 (أَ لَم تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ یَتَذَکّرُونَ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثّتْ مِنْ فَوْقِ اْلأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).[1]

نیاز به رسانه‌ها، همانند نیاز به زبان است. رسانه‌ها نقش زبان جامعه را ایفا می‌کنند. همان گونه که زبان، یک نعمت بزرگ الهی است که وجود آن صدها و هزاران نیاز ارتباطی انسان را تأمین می‌کند، رسانه‌ها در زندگی اجتماعی همین نقش حیاتی را دارند و نیازهای ارتباطی جامعه را پاسخ می‌گویند.
در روابط فرد ـ فرد و جوامع کوچک، «زبان» ابزار ارتباطی افراد بوده و هر گونه اقدام مثبت و منفی به واسطه‌ی آن ظهور و بروز می‌کند. امّا متناسب با بزرگ شدن جامعه‌ها و قلمرو ارتباطات و پیدایش «جامعه واحد جهانی» ابزارها تحول یافته و زبان هم بزرگتر و متنوع‌تر و به اصطلاح «درازتر»، «بلندتر» و «تندتر» شده است. زبان و بیان، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است که قرآن مجید در کنار «آموزش قرآن» و «خلقت انسان» از آن یاد کرده است.

(الرّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ اْلإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ) [2]؛
«خدای رحمان، قرآن آموخت، انسان آفرید و به او بیان آموزش داد».
مثلث «قرآن»، «انسان» و «بیان» سه نعمت آسمانی است که هر سه در رحمت بیکران الهی ریشه دارد. قرآن «پیام» است و انسان «گیرنده پیام» و بیان «ابزار پیام‌رسانی» است و خداوند رحمان «مبدأ فرستنده» این پیام محسوب می‌شود. هدف پیام‌رسانی الهی، فراخوانی انسان‌ها به «معرفت»، «عبادت الهی» و «عدالت اجتماعی» است.
آگاهی از قوانین خلقت، آگاهی از روند عمومی آفرینش، ضروت هماهنگی انسان با نظام جهان، بهره‌گیری درست از نعمت‌های الهی، شناخت آیات او و حرکت در مدار فرمان او، هدف این پیام رسانی است.
واژه‌های بیان، قول، کلام، قلم، هدایت، ابلاغ، لسان، صدق و کذب، امر و نهی و غیره، ابعاد کار رسانه‌ها را روشن می‌سازد. امیرمؤمنان علی(ع) ده ویژگی زبان را ضمن حدیثی برشمرده است. که این ده ویژگی در رسانه‌ها هم جلوه می کند:
«انَّ فی الانسان عشرُ خصال یظهرها لسانه. شاهدٌ یخبر عن الضمیر و حاکمٌ یفصِل بین الخطاب و ناطقٌ یردّ به الجواب و شافعٌ یدرک به الحاجة و واصفٌ یعرف به الاشیاء و امیرٌ یأمر بالحَسَن و واعظٌ ینهی عن القبیح و مُعزٌّ تَسکن به الاحزان و حامدٌ تجلی به الضغائن و مونقٌ تلتذ به الاسماع؛[3]

براستی انسان ده شاخصه دارد که در زبانش بروز می‌کند:
زبان، شاهدی است که از درون او خبر می‌دهد.
داوری است که در اختلاف‌ها داوری می‌کند.
سخنگویی است که در برابر سخن دیگران پاسخگوست.
میانجی و واسطه‌ای است که به کمک آن انسان به نیازهایش می‌رسد.
توصیف‌گری است که با کمک آن اشیا را می‌شناسد.
فرماندهی است که به کار نیک فرمان می‌دهد.
واعظی است که از کار زشت باز می‌دارد.
تسلیت دهنده‌ای است که غم‌ها را کاهش می‌دهد و آرام می‌کند.
ستایشگری است که کینه‌ها را می‌زداید.
و زیبائی است که گوش‌ها از آن بهره می‌برد».
رسانه‌ها در سطح ارتباطات اجتماعی، امروز بسیاری از این نقش‌ها را ایفا می‌کنند.


۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۱۸