نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳۱ مطلب با موضوع «نقد کاربردی :: رسانه های تصویری :: رسانه تلویزیون، رادیو و ویدئو» ثبت شده است

Share/Save/Bookmark
اشغال تهران و رشد مجدد اقتصادی،

دو رویای بزرگ آمریکا + فیلم و تصاویر

یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۵

داستان اصلی روبوکاپ ارتباط زیادی به ایران ندارد و اشغال تهران (فتح ایران) فقط برای نمایش توانایی‌های ربات‌های جنگی نمایش داده می‌شود. موضوع اصلی فیلم پیرامون برگرداندن رشد اقتصادی به نماد فروپاشی اقتصادی آمریکا یعنی شهر دیترویت است؛ آن هم به زور اسلحه.
اشغال تهران و رشد مجدد اقتصادی، دو رویای بزرگ آمریکا + فیلم و تصاویر
به گزارش عرش نیوز، سینمای آمریکا از دیرباز تا کنون با مشی قهرمان‌پروری اقدام به تولید فیلم‌های خود کرده است. قهرمان‌هایی که تعداد زیادی از آنها از اسطوره‌های غرب (کتاب ایلیاد و ادیسه) الهام گرفته‌ شده‌اند و بسیاری دیگر از آن قهرمانان با همان نگاه اما در قالب شخصیت‌های متفاوت در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک خلق شده‌اند. بیش از یکصد شخصیت اعم از مرد و زن مانند سوپرمن، بت‌من، اسپایدرمن... که در قالب داستان و رمان‌،کمیک‌استریپ‌، انیمیشن، بازی‌های کامپیوتری، سریال و فیلم به تصویر کشیده شده‌اند تا به عنوان قهرمان به مردم آمریکا معرفی شوند. نمونه جدیدی از این شخصیت‌ها در فیلم پلیس آهنی به نمایش درآمده است.

فیلمrobocop نسخه دوباره‌سازی شده یک اثر معروفعلمی تخیلی دهه هشتاد میلادی به همین نام است با بازی پیتر والر در نقش اصلی که توسط پاول ورهوون در سال 1987 ساخته شد؛ که پس از استقبال تماشاگران از آن، راه را برای تولید دو قسمت دیگر آن در سال‌های 1990 و 1993 فراهم کرد. از پلیس آهنی چند سال قبل یک مجموعه تلویزیونی پخش و حتی یک نمایش انیمیشنی هم از آن تولید گردید. اما پلیس آهنی جدید در 2014 به کارگردانی خوزه پدیلها (José Padilha) فیلمساز سرشناس برزیلی ساخته شد که در کارنامه خود فیلم‌های «اتوبوس شماره 174» و «گروه نخبه (Elite Squad)» را دارد.

خوزه پدیلها در پشت صحنه پلیس آهنی

نیک شنک نویسنده‌ فیلم « گرن تورینو(Gran Torino) » به همراه جیمز فاندربیت و جوشا زتمور نیز فیلمنامه robocop را نوشته‌اند و مارک آبراهام و اریک نیومن نیز به طور مشترک این فیلم را برای کمپانی «مترو گلدوین مه‌یر» تهیه کرده‌اند.

 

پلیس رباتیک

فیلم در مورد ربات‌های نظامی ساخته شده توسط شرکت‌های خصوصی است که توسط ارتش آمریکا خریداری شده و در جنگ‌ها از آن استفاده می‌کند.داستان در آینده‌ای تقریبا نزدیک یعنی 2028 میلادی یا 1406 شمسی اتفاق می‌افتد؛ شرکت Omincorpسازنده ربات‌های جنگجو است تا تعداد نفرات کمتری از ارتش آمریکا آسیب ببینند یا از بین بروند.این ربات‌ها تقریبا در سرتاسر دنیا فعال هستند البته به جز آمریکا.این شرکت با مالکیت ریموند سلارز (با بازی مایکل کیتون) تصمیم می‌گیرد تا از این ربات‌ها در داخل خاک آمریکا برای برقرای نظم و امنیت استفاده کند که با مخالفت قانون و عده‌ای از مردم از جمله بعضی سناتورهای آمریکا مواجه می‌شود مبنی بر اینکه این ربات‌ها قدرت احساس و تعقل ندارند و ممکن است به شهروندان آمریکایی آسیب وارد کنند.

مایکل کیتون در نقش ریموند سلارز در روبوکاپ

سلارز تصمیم می‌گیرد برای رفع این مشکل و رسیدن به سود هنگفت آن، ترکیبی از انسان و ربات بسازد. برای همین منظور بدن افسر پلیس وظیفه‌شناس شهر دیترویت الکس مورفی (با بازی جوئل کینامن) را که در اثر بمب‌گذاری ماشین‌اش توسط خلاف‌کارهای شهر تقریبا از بین رفته است را زیر نظر دکتردنت نورتون (با بازی گری اولدمن)رئیس هیئت پزشکی این شرکت با تجهیرات رباتیک بازسازی می‌کند تا یک انسان سایبورگ تولید کند. در آخر نیز الکس مورفی علیه مقامات پلیس و بعد شرکتOmincorp دست به اقدام می‌زند.

الکس مورفی به همراه دکتر دنت نورتون

آرزوی اشغال ایران

فصل ابتدایی فیلم با موضوع اشغال نظامی تهران تحت عملیات موسوم به «آزادسازی تهران!» شروع می‌شود که در آن ربات‌ها در خیابان‌های تهران با دستگاه‌های پیشرفته به اسکن بدن زنان و مردان می‌پردازند تا از تروریست نبودن آنها مطمئن شوند و بعد تعدادی ایرانی می‌بینیم که به خود همانند تکفیری‌ها بمب بسته‌اند و فقط با نیت اینکه تلویزیون‌ها آنها را نشان دهند، اقدام به عملیات انتحاری علیه ربات‌ها می‌کنند!

 

شهر تهران از نمای بالا در روبوکاپ

نکته‌ی جالب اما آن است که داستان اصلی روبوکاپ هیچ ربطی به ایران ندارد و فقط برای معرفی و توانایی‌های ربات‌های جنگی اشغال تهران (فتح ایران) نمایش داده می‌شود. اما ظاهرا آمریکایی‌ها از هیچ فرصتی برای توهین به ایران و ایرانیان در وحشی نشان دادن آنها دریغ نمی‌کنند و حتی بخشی از یک فیلم تجاری غیرسیاسی نیز می‌تواند بهانه‌ای برای ایران‌هراسی باشد.

ربات‌ها در خیابان‌های تهران!

 

بقیه  را ادامه مطلب ببینید

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۴۳

سهرابی خبر داد
خادم الشهدا؛ مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما گفت: شبکه در حال تاسیس «افق» از چند ماه آینده با پخش برنامه‌های فرهنگی و دفاع مقدسی کار خود را در تهران آغاز می‌کند.

به گزارش خادم الشهدا به نقل از تسنیم، سیدتقی سهرابی مدیر روابط عمومی سازمان صداوسیما گفت: شبکه در حال تاسیس «افق» از چند ماه آینده با پخش برنامه‌های فرهنگی و دفاع مقدسی کار خود را در تهران آغاز می‌کند.

وی افزود: استراتژی این شبکه پرداختن به مبانی دینی، ارزش‌های فرهنگی و موضوعات دفاع مقدس است که در دستور کار سازمان قرار گرفته است.

سهرابی اضافه کرد: شبکه «افق» اهدافی از جمله تقویت فرهنگ و دین، انتقال این ارزشها به جوامع دیگر و پاسداشت از آرمانهای انقلاب را دنبال می کند .

مدیر کل روابط عمومی سازمان صداوسیما درباره زمان راه‌اندازی شبکه «افق» توضیح داد: این شبکه نیز همانند سایر شبکه‌های تلویزیونی به زیرساخت‌های فنی، طراحی صفحه و اقدامات پشتیبانی نیاز دارد که پس از انجام این اقدامات از چند ماه آینده به صورت آزمایشی در تهران راه‌اندازی می‌شود.

عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما در حاشیه اختتامیه جشنواره بین‌المللی رادیو، خبر از افتتاح این شبکه را داده بود.



http://www.khadem-shohada.ir/content/1524

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۰۹

بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما‌‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

خیلى خوشحالیم که بحمداللَّه یک‌بار دیگر توفیق پیدا کردیم خدمت شما برسیم. اگر من این مجال را مى‌داشتم که با جمعى که این‌جا تشریف دارند، یک‌به‌یک گفتگو کنم و نقاط نظر شما را - که مى‌دانم در زمینه‌هاى مختلف، نظرات خوبى در مجموعه‌ى شما وجود دارد - بشنوم، مطمئناً این کار را مى‌کردم. متأسفانه مجالهاى ما کم است؛ این هم یکى از محرومیتهاى ماست که نتوانیم از امثال شماها بهره ببریم. در جلسه‌ى چند ماه قبل از این، که با جمع شما در صدا و سیما داشتیم - و على‌الظاهر خیلى از شما آقایان هم در آن‌جا تشریف داشتید - راجع به رسانه‌ى ملى و صدا و سیما کلیاتى را عرض کردیم؛ مسأله‌ى پیام و رساندن و پردازش و همه‌گیر کردن آن، و این‌که امروز ما در یک پیکار و کارزارِ تمام عیارِ تبلیغى در دنیا هستیم.

امروز شاید یک مقدار ریزتر و جزئى‌تر وارد برخى از مسائل شویم. البته من عذرخواهى مى‌کنم از این‌که شماها روى زمین نشسته‌اید و ممکن است پاهایتان درد بیاید و خسته شوید؛ این هم یکى از محدودیتهاى ماست. اى کاش شما روى صندلىِ راحتى لمیده بودید و ما نگران نبودیم که اگر جلسه طول کشید، خسته مى‌شوید. به‌هرحال تحمل کنید.

مسأله‌ى اصلى این است که ما جایگاه کشور و نظام جمهورى اسلامى را در جغرافیاى بشرىِ عالم بشناسیم و ببینیم در جبهه‌بندى‌هاى بسیار وسیع و متنوع و پیچیده‌یى که در دنیا وجود دارد، ما کجا قرار داریم. وقتى به این نکته توجه شد، نقش رسانه‌ى ملى در این مجموعه، بیشتر بارز و آشکار خواهد شد.

من تشبیهى مى‌کنم: یک شهر اشغال شده یا در حال اشغال را در نظر بگیرید - فرض کنید بصره یا کابل - شهرى که نیروهاى نظامىِ دشمن و بیگانه‌یى یا وارد آن شده و آن‌جا را اشغال کرده، یا در حال اشغال آن است و دارد پیشروى مى‌کند. مردمى که در این شهر هستند، به‌طور منطقى چند دسته خواهند شد:

یک دسته کسانى هستند که از پیش با اشغالگر تفاهم کرده‌اند؛ الان هم به استقبالش مى‌روند؛ از آمدن او هم براى خودشان سودى تصور مى‌کنند و با او همکارى مى‌کنند. اسم اینها را مثلاً گروه خائنین بگذاریم.

یک دسته کسانى هستند که این کار را نکرده‌اند؛ استقبال نمى‌کنند، اما الان که دشمن دارد مى‌آید یا آمده است، فرصت‌طلبى مى‌کنند و مى‌روند خود را به او نزدیک مى‌کنند و به او کمک مى‌رسانند؛ به امید این‌که از او کمکى، سایه‌ى دستى و توجهى دریافت کنند. اسم این گروه را فرصت‌طلبان بگذاریم.

یک گروه به‌طور طبیعى حال و حوصله‌ى این کارها را ندارند؛ یا ترسو هستند، یا جبان هستند، یا آگاهى لازم را ندارند؛ بنابراین در خانه‌ها مى‌مانند و تسلیم سرنوشت مى‌شوند.

یک گروه احتمالاً یا منطقاً کسانى هستند که تحت تأثیر تبلیغات اشغالگر قرار مى‌گیرند؛ چون اشغالگر بالاخره با خودش تبلیغاتى دارد، کاغذهایى پخش مى‌کند، بلندگوهایى روشن مى‌کند و به نحوى حضور خود را توجیه مى‌کند. این افراد تحت‌تأثیر قرار مى‌گیرند و مى‌گویند حضور دیگران چه عیبى دارد. بنابراین آنها هم این‌گونه تسلیم مى‌شوند.

یک گروه هم، احتمالاً یا مى‌توان گفت غالباً کسانى هستند که ایستادگى مى‌کنند. ایستادگى آنها ناشى از این است که مى‌دانند اشغالگرى به زیان آنهاست؛ مى‌دانند از بین رفتنِ هویت ملى چه معناى مصیبت‌بارى براى یک مجموعه‌ى ملى دارد؛ مى‌دانند که اشغالگر وقتى خوب مسلط شد، به هیچ کس و به هیچ چیز رحم نخواهد کرد؛ بنابراین عشق به خانه و شهرِ خودشان، آنها را از خانه بیرون مى‌کشاند و مشغول مقاومت مى‌شوند. البته بعضى‌ها فقط از خانه‌ى خودشان دفاع مى‌کنند؛ بعضى‌ها همتشان بیشتر است و از محله یا کل شهر دفاع مى‌کنند؛ طبعاً این گروه مى‌شوند آماج اصلى دشمن. دشمن همه‌ى امکاناتش را بسیج مى‌کند براى این‌که این گروه را از سر راه خود بردارد.

مطالبى که عرض مى‌کنیم، تخیل نیست؛ واقعیتى است که تقریباً در سراسر دنیا اتفاق افتاده. نمى‌خواهیم گذشته‌هاى خیلى دور را در تاریخ کاوش کنیم؛ اما در یکى دو قرن اخیر شما ماجراهاى فراوانى را شنیده‌اید. در آسیا، در آفریقا، در قاره‌ى امریکا و در کشور کنونى امریکا، همین اتفاق افتاد. به تعبیر خودشان کُت‌سرخ‌ها - یعنى سربازان انگلیسىِ اشغالگر - آمده بودند و کشور در اختیار آنها بود؛ عده‌یى تسلیم و سازگار و کمک‌کار آنها بودند، یک عده هم ایستادگى مى‌کردند - ماجراهاى جورج واشنگتن و وقایعى که لابد در تاریخ و رمانها خوانده‌اید یا در فیلمها دیده‌اید - و بالاخره هم پیروز شدند.

در آسیا، هندوستان از همین قبیل است؛ نود سال - از 1857 تا 1947 - با انگلیسى‌ها جنگیدند و مبارزه کردند. آن‌جا هم یک عده سازشکار بودند، یک عده مسالمت‌آمیز برخورد مى‌کردند، یک عده در خانه‌ها بودند؛ اما یک عده هم جنگیدند و بالاخره پیروز شدند؛ گاندى رهبر کشور شد؛ جواهر لعل نهرو رئیس مقتدر دولت استقلال شد و تا امروز هند یکى از کشورهاى سرافراز در دنیاست؛ کشورى است که با یک میلیارد جمعیت دارد حرکت و پیشروى مى‌کند و مشکلات خودش را یکى پس از دیگرى پشت سر مى‌گذارد.

در جنگ جهانى دوم، در پاریس و اروپاى شرقى و رومانى هم این اتفاق افتاد؛ در جاهاى دیگر هم این اتفاق افتاده است؛ در آسیا هم فراوان این اتفاق افتاده است.

در مقابل نیروى اشغالگرِ مسلطى که قدرت او با قدرت نیروى مقاومت کننده‌ى داخل شهر یا داخل کشور قابل مقایسه نیست و اشغالگر خیلى قوى‌تر است، درعین‌حال ایستادگى و غیرت و ایمان آن جمعیت بر قدرت ظاهرىِ اشغالگر فائق مى‌آید و بُرد را آنها مى‌کنند، نه آن چند گروهى که فرصت‌طلب بوده و با دشمن سازش و همکارى کرده‌اند؛ اینها جزو اولین کسانى خواهند بود که توى سرشان مى‌خورد.

رمان‌نویس معروف رومانیایى - زاهاریا استانکو(13) - کتابى دارد؛ نمى‌دانم شماها خوانده‌اید یا نه. من این کتاب را سالها پیش خوانده‌ام. داستان، مربوط به اشغال بخارست به‌وسیله‌ى آلمانى‌هاست. یک عده به جنگل مى‌روند و مبارزه مى‌کنند و بالاخره هم پیروز مى‌شوند - البته به دنبال شکست آلمان در کل جنگ - یک عده هم در داخل فرصت‌طلبى مى‌کنند و اشغالگر اولین ضربه را به اینها مى‌زند. ماجرایى در آن‌جا نقل مى‌شود که واقعاً هیچ وقت یادم نمى‌رود.

این، تصویر نه چندان دور از ذهنى است که همه‌ى ما در مقابل خود داریم. شما این تصویر را در سطح بین‌المللى توسعه دهید؛ واقعه‌یى است که در حال حاضر هم دارد اتفاق مى‌افتد. الان منطقه‌ى خاورمیانه، یا بگویید منطقه‌ى اسلامى - خاورمیانه و شمال آفریقا - حکم همان شهرى را دارد که دشمن آن را اشغال کرده یا در حال اشغال است.

البته این نوع اشغال با اشغالِ سنتىِ نظامىِ قدیم تفاوت دارد؛ سیطره‌ى فرهنگى و اقتصادى و سیاسىِ کامل است؛ حتّى در مواردى ممکن است بدون حضور اشغالگر باشد؛ مگر این‌که حضور نظامى یا حضور فوق‌العاده لازم باشد؛ این اتفاق الان دارد مى‌افتد. این‌که من منطقه را مثال مى‌زنم، چون نمى‌خواهم ماجرا را باز کنم؛ والّا اگر ما به سمت اقصاى آسیا یا امریکاى لاتین برویم، آن‌جا هم همین قضایا با کم و بیش تفاوتهایى وجود دارد؛ منتها من مى‌خواهم منطقه‌یى که مورد ابتلاى خودمان است و وحدت خاصى دارد، مطرح کنم.

الان اشغالگر - مثل همان اشغالگرى که بخارست یا پاریس یا فلان کشور را تصرف کرده بود - در حال اشغال تدریجى است. این اشغالگر کیست؟...

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۵۴
گفتگو با دکتر محمد مهدی سیار، شاعر جوان زاهدشهری
دیدار شاعر زاهدشهری «مرگ بر آمریکا» با رهبر انقلاب/ روشنفکران برای مردمی شدن باید به مسجد بیایند
این گفتگو را حتما بخوانید
کد مطلب: 9412
دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۲
آن ترانه ها را من ذیل این اشعار هیاتی می بینم. این سرود "مرگ بر آمریکا" بخشی از آن روضه است. پایانش مرگ بر قطعنامه های بستن فرات است و یا آن قسمتهایی که به مباحث صحنه های عاشورا می پردازد. من فکر می کنم مرگ بر آمریکایی که مردم امروز می گویند ترجمه امروزی زیارت عاشوراست؛
دیدار شاعر زاهدشهری «مرگ بر آمریکا» با رهبر انقلاب/ روشنفکران برای مردمی شدن باید به مسجد بیایند

پایگاه خبری تحلیلی سلام فسا:  دکتر"محمدمهدی سیار" شاعر جوان و تحصیلکرده ای زاهدشهر فسا است که اگر چه سروده هایش در قالب های متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است اما شعرهای آیینی او در ایام محرم الگوی مداحان و سراینده های جوان شده و فضایی متفاوت در عرصه اشعار هیأتی ایجاد کرده است. هر چند اشعارش با اجرای حامد زمانی نیز در حوزه اجتماعی -سیاسی با استقبال رسانه ها و عموم مردم در کوچه و بازار مواجه شده است. 

برای گفتگو با وی به « موسسه فرهنگی شهرستان ادب» رفتیم. جایی که محفل شعرای انقلابی است. و در آن مسئولیت دارد. ظاهر آرام او، در کنار احتیاطش در مصاحبه قابل تامل بود، اما در گفته‌هایش دغدغه نظام و انقلاب موج می زد. زمانی که از او خواستیم درباره جزئیات دیدارش با رهبر معظم انقلاب سخن بگوید، امتناع کرد و دلیلش را این گونه گفت: "شاید من روزی خطایی انجام دادم و نمی خواهم این خطای من منتسب به ایشان شود". هر چند از ما خواست این گفته را هم منتشر نکنیم اما به نظر می رسد الگوگیری از این اخلاق برای آنان که مرامشان پیروی از ولایت است یادآوری مهمی باشد. امیدواریم با این استدلال آقای سیار، از انتشار بی اجازه این مطلب ناراحت نشده باشند. گفتگوی جهان با این شاعر انقلابی را در ادامه می خوانید: 

نامه‌ای سرگشاده به هنرمندان بسیجی

http://www.raze57.com/wordpress/wp-content/uploads/139108557-1.jpg

 برای تشویق خوبی‌ها چه می‌کنیم؟


راز۵۷ |چند روز است. دوستان صاحب دل و صاحب نفس، اشاراتی دارند که از برخی اتفاقات خوش و ناخوش روزگار هنر، همین طور ساده نگذریم.

از شکستن قفل سکوت حاتمی کیا – که برخی می گویند چه دیر شکسته؟ – از حجاب خوب خانم مریلا زارعی که سربلندمان کرده، از بی سلیقگی دوستان صراطی‌مان که رفته‌اند و در اوج آسمانی شیار ۱۴۳ مان چسبیده اند به رنگ مانتو خانم آبیار !!!! و خیلی چیزهای دیگر !

دوستان ، معتقدند که همین طور که گاهی برای بدحجابی و کم توجهی جماعت هنرمند به برخی ساحت ها ، تاسف می خوریم باید برای کار خوب هم ارزش قائل بشویم و زنده باد و دست مریزاد بگوییم.

من هم با ایشان موافقم . اما شاید یک مقدار متفاوت تر این جنبه را تحلیل می کنم و باز می خواهم در این مجال و این چند جمله فتح بابی باز کنم که هم بسیجی های هنرمند درباره اش نظر بدهند و یک بحث خوب در بگیرد.شاید از انتهای این بحث، یک چیزی فراتر از یک بحث ، فراتر از یک جشنواره و بالاخره یک گفتمان دربیاید.

نمی دانم ، شما هم مثل من مناظره ی جمعه ی شبکه یک را که در آن درباره ی سینما بحث شد و نمایندگان سینمای روشنفکری کشور ، قبل از آغاز از آن قهر کردند را دیدید یا نه؟ در این مناظره، از حرف‌های عمدتا درست آقای دکتر کوشکی، جماعت حاضر این نتیجه را گرفتند که مثلا شما فقط یک سینمای دفاع مقدسی را خوب می دانید و لا غیر! شاید آقای کوشکی هم در این برداشت مقصر بود . زیرا مثال هایش به اندازه کافی متنوع نبود.

پس از این مناظره و با توجه به همین رویدادهای هفته های گذشته ، به فکر فرو رفتم که کمی از لاک انتقاد بیرون بیایم و واقعا به این فکر کنم که اگر قرار باشد من هم روزی مدیر فرهنگی کلان این مملکت باشم ، چگونه می‌خواهم نظرات مختلف را مدیریت و قانع کنم؟

صادقانه بگویم، به نظرم در نقد درون گفتمانی باید به این واقعیت توجه کنیم که سال هاست در حوزه ی تفکرات ایجابی دچار مشکلات عدیده‌ای هستیم.

آن قدری که اعتراض داریم ، بلد نیستیم که جریان تشویق بیافرینیم و یک چندم آن که نقد می کنیم ، بلد نیستیم که پیشنهاد سازنده بدهیم.

بنابر این اگر بخشی از جامعه، امثال من را گروهی غرغرو که فقط در پی اشکال گرفتن و بیانیه اعتراضی صادر کردن است ، حساب کند، بیراه برخورد نکرده است.

فی المثل در همین  سال ها چقدر درباره ی مزمت خیانت در سینما ، سخن گفته ایم ، اما حالا که یک نفر مانند بنیامین بهادری بعد از مرگ همسرش ،برای یار درگذشته اش تصنیف عاشقانه می سازد . به اندازه ی یک جمله هم برای او همراهی نامه نمی نویسیم.

این قدر درباره ی قداست خانه اسلامی و ایرانی سخت گفتیم ، درباره ی زوج های هنرمندی که یک عمر باهم سالم زندگی کردند ، چند جشن نامه نوشتیم و گرفتیم؟

در همین حوالی ما چند جشنواره برای معرفی خوش پوشش ترین شخصیت هنری سال ( بر اساس معیارهای اسلامی) ، منزه ترین متن ها از حرف های رکیک و غیر اخلاقی ، با اخلاق ترین پرسوناژهای فیلم و سریال وجود دارد.
 

در جشنواره های موسیقی مان ، چند امتیاز به موسیقی عاشقانه ای که به استحکام رابطه زوجین و ایجاد احترام بین خانواده به ویژه والدین و فرزندان منجر می شود ، قائلیم؟

درباره ی ترویج معاملات سالم و نقد ربای پنهان و آشکار که بخش هایی از بازار و سیستم بانکی مان را فاسد کرده ، کدام یک از ما طرح هنری  ارائه کردیم؟...

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۴۲