نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

نقــد رســــانــه

باز مهندسی افکار عمومی در باز نشر اخبار رسانه ای

در مهندسی افکار عمومی،
علاوه بر تنوع رسانه ها،
هم افزایی
در اقناع مخاطبِ هوشمند نیز،
لازم است.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۷ مطلب با موضوع «نقد کاربردی :: مکتوب و شفاهی :: رسانه شعر» ثبت شده است

مراسم 'مرگ بر آمریکا' در لانه‌جاسوسی
حضور پرشور جوانان ایرانی به حدی بود که تقریبا نیمی از جمعیت به روی پله ها و بر روی زمین نشسته بودند چند صد نفر نیز بیرون از سالن از طریق ویدئو پروجکشن مراسم را تماشا می کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی مشرق، ویژه‌نامه حزب‌الله سایبری با موضوع "مرگ بر آمریکا" عصر امروز با حضور دکتر حسن عباسی، سعید قاسمی، اسفندیار قره‌باغی، حامد زمانی، پرویز سروری، جمعی از دانشجویان، دانش آموزان، فعالان سایبری و اصحاب رسانه در سالن اجتماعات لانه جاسوسی آمریکا بر گزار شد.

حضور پرشور جوانان ایرانی به حدی بود که تقریبا نیمی از جمعیت به روی پله ها و بر روی زمین نشسته بودند چند صد نفر نیز بیرون از سالن از طریق ویدئو پروژکتور مراسم را تماشا می کردند.

در ابتدا گروه سرود "ره‌پویان ولایت" که متشکل از نوجوانان و دانش آموزان بود با سرودی ضد آمریکایی به استقبال مدعوین آمدند.

پس از آن این اسفندیار قره باغی شاعر و ترانه سرای پیشکسوت ایرانی که در سال 1360 سرود به یادماندنی "آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو"  را ساخته بود به روی صحنه آمد و برای معرفی اثر جدید خود روبروی حضار قرار گرفت.

وی در این زمینه اظهار داشت: سال 1360 به همت دوست خوبم، آقای حمید سبزواری آهنگ معروف آمریکا مرگ به نیرنگ تو را ساختیم که در یاد همه ماند و حتی حوانان امروزی که در آن ایام نبودند، هم آن را به خوبی می شناسند و ابیاتی از آن را به یاد دارند. کلمات زیبای این شعر هنوز از بین نرفته و نه تنها ارزش های آن هنوز دگرگون نشده بلکه به همان تازگی باقی مانده است.

این موسیقی دان قدیمی ادامه داد: با من تماس گرفتند و برای ساخت سرودی مشابه به همان سرودی که 32 سال قبل ساخته بودم سفارش دادند. وقت هم اندک بود و من دیدم که زمان برای کشیدن ناز شاعر ندارم. از این رو خودم دست به کار شدم و شعری سرودم. در زمان کوتاهی این سرود را آمده کردم امروز برای اولین بار آن را برای شما اجرا می کنم.

وی در ادامه به صورت زنده سرود جدید خود را تحت عنوان "سازش نمی پذیریم" را که بر اساس شعری از محمد شکری‌فرد شاعر جوان هشترودی و آهنگسازی غلامرضا میرزازاده و محمد ملکی‌اصل ساخته شده است، اجرا کرد که با استقبال بی نظیر حضار مواجه شد.

برای دانلود ترانه روی لینک دانلود کلیک بفرمایید


مرگ بر تازیانه ها، تازیانه های بی امان، به گرده های بی گناه بردگان
مرگ بر مرگ ناگهانی صد هزار زندگی، در یکی دو ثانیه، با سقوط علم از آسمان
مرگ بر کشتن جوانه ها، مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه ها
مرگ بر فصاحت دروغ، مرگ بر بوق های بوق، مرگ بر سیم های خاردار و کشتزارهای بیم
مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین
مرگ بر بریدن نفس، مرگ بر قفس، مرگ بر شکوه خار و خس، مرگ بر هوس
مرگ بر حقوق بی بشر، مرگ بر تبر، مرگ بر شراره های شر
مرگ بر سفارت شنود، مرگ بر کودتای دور، زندگی باد زندگی او، زنده باد زندگی من تو ما
یک کلام... مرگ بر آمریکا...
مرگ بر ابولهب، مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد، مرگ بر زاده ی زیاد
بگو بلند: بیش باد
مرگ بر قطعنامه های بستن فرات، قحط آب، مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب
مرگ بر قطع خنده های روشن علیرضا، مرگ بر گلوله ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا
یک کلام...مرگ بر آمریکا...



حاشیه های برنامه:

* پرچم های زرد رنگ "مرگ بر آمریکا: در دست برخی دانشحویان و دانش آموزان با احتزاز در امده بود.

* به دلیل اختلال در سیستم پخش سالن، مجری برنامه از حضار خواست تا سرود ملی ایران را با صدای بلند بخوانند. حضار نیز ایستاده و یکصدا با برافراشتن پرچم های مرگ بر آمریکا سرود ملی کشورشان را فریاد زدند.

* یکی از حضار بدون هماهنگی و دقیقا در خلال صحبت های مجری، از جای برخواست و شعری زیبا علیه دولت آمریکا خواند که با تشویق و استقبال جماعت حاضر در سالن مواجه شد.

* حضار بارها و بارها و بدون هماهنگی قبلی شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر ضد ولایت فقیه را سر دادند که به دلیل جمعیت بسیار زیاد داخل سالن، صدای بسیار بلندی فضا را در بر گرفته بود.

صدای حامد زمانی نیز پایان بخش برنامه امروز بود. آهنگ "مرگ بر آمریکا" با خوانندگی و آهنگسازی حامد زمانی، تنظیم «امید رهبران»، میکس و مستر «رضا پوررضوی»  و شعر «محمدمهدی سیار» در سالن اجتماعات اجرا شد.

منبع:
مشرق نیوز





تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - اسلام ائمه هدی - علیهم السلام - اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‌ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه " اسلام آمریکایی " باشد....

روح الله الموسوی الخمینی



و از وبلاگ حامد زمانی
پایگاه بچه حزب اللهــی های هوادار حامد زمانی
خبر زیر را ببینید:





دانلود ترانه مرگ بر آمریکا حامد زمانی با شعر محمد مهدی سیار 

به گزارش پایگاه بچه حزب اللهی های هوادار حامد زمانی  از  جدیدترین ترانه ضد امریکایی حامد زمانی رونمایی شد.این ترانه ضد امریکایی با همکاری دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تهیه شده است و شعر آن نیز از محمد مهدی سیار میباشد.  این ترانه از مجموعه ترانه های انقلابی و ارزشی حامد زمانی است که هم زمان با سالروز مبارزه با استکبار جهانی روانه شده است .




مرگ بر تازیانه ها ... تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه بردگان

مرگ بر مرگ ناگهانی صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان

مرگ بر کشتن جوانه ها

مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه ها 

مرگ بر فساحت دورغ 

مرگ بر سیم های خاردار و کشتزارهای مین

مرگ بر گورهای دسته جمعی و بند های انفرادی زمین

مرگ بر بریدن نفس .. مرگ بر قفس  .. مرگ بر شکوه خارو خس ..  مرگ بر هوس .. مرگ بر حقوق بی بشر .. مرگ بر تبر شراره های شر

مرگ بر سفارت شنود 

مرگ بر کودتای دود  ... زنده باد زندگی  او ... زنده باد زندگی  من ، تو  ، ما ...  یک کلام مرگ بر آمریکا

مرگ بر بریدن نفس .. مرگ بر قفس  .. مرگ بر شکوه خارو خس ..  مرگ بر هوس .. مرگ بر حقوق بی بشر .. مرگ بر تبر شراره های شر 

مرگ بر آمریکا ... مرگ بر آمریکا... مرگ بر آمریکا

مرگ بر ابولهب یزدید و  شمر و ابن سعد  مرگ بر زاده زیاد ...  بگو بلند 

مرگ بر قطعنامه های بستن فرات  ... قطع آب  ... مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب

مرگ بر قتل خنده های روشن علیرضا

مرگ بر گلوله ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا

یک کلام ... مرگ بر آمریکا


۰ نظر ۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۴:۵۳

جومونگ یعنی کمان دار بزرگ اما عبید مصلح به جای مقایسه اش با آرش کمانگیر با رستم دستان در گیرش نموده است:


جنگ رستم و جومونگ (طنز)
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم


رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت


جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی


در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

  بقیه اش در ادامه مطلب
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!


و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!



و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!


برگرفته شده از وبلاگ عبید شیرازی  obeid.blog.ir
۰ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۷


أَیُّ هَمُّ الرَّسولِ الأَعظمِ فی یَومِنا ؟!


در روزگار ما دغدغه فرستاده بزرگ خدا کدام است؟!


إِنَّنــــــا نَعلَمُ، دینَنـــــــا أَکمـَـــــــلُ

وَالرَّسولُ الأَمین، عِندَنا أَعظَمُ       



إِنَّنــــــا مُسلِموُنْ، لِلرَّسوُل، تابعُونْ   

هَمُّهُ هَمُّنــا، نَحــنُ مُجاهِدُونْ



أَیُّهَـاالمُسلِمُ،  قُم لِهَمِّ الرَّسوُلْ

أُموُرالمُسلِمینْ،  هِیَ هَمُّ الرَّسوُلْ 



حَربُ غَزَّهْ، لُبنانْ، هُمَا هَمُّ الرَّسوُلْ !!

اِنْ أَنتُمْ مُسلِمونْ،  لِمـــاذا تَسکُتُونْ ؟؟ 



أَینَ شَبابُنا أَینَ شَبابُنا ؟؟

حَربُ غَزَّه هوَ  مِنْ إِفتِراقِنا !!



اِنْ أَنتُمْ مُسلِمونْ،  لِمـــاذا تَسکُتُونْ ؟؟

قُدسُنا اسیرٌ، وَ أَنتمْ تَسکُتُونْ!!



ربُّـنــا  یَعِـظُُنـــــــا  ربُّـنـــــا یـَعِـظُـنا  

تَقوُمُوا  لِلهِ     مَثنی وَ فُرادی  



لمــاذا تقولــونَ ما لا تَفعَلُــونْ؟؟

أنتمُ الْأَعلََوْنَ، إنْ أنتُمْ مُؤمِنُونْ  



حزبُ اللهْ، غالِبونْ، وَهمُ المُفْلِحُونْ

عَلینا بِالْقیامْ،  لِإِمحاءِِ صَهْیُونْ



لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ

إِنَّنــــــا جاهِزُُونْ،لبیکْ،یا نَصرَ اللهْ 



وَلـَسْـنا نائـِمین، و لـَسْـنا خائِفینْ

وَانْصُرنا ربَّـنـا، وَ لـَسْـنا قاعِدینْ



لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ  

لبیکَ یا اللهْ، وَ یا رَسُولَ اللهْ





ترجمه:

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۴


گفتگو با شاعر و مداح آئینی حاج محسن عسگری:
شعری که رهبر انقلاب از شهریار برای مادر سادات طلب کرد
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در زمان ریاست جمهوری مسافرتی به تبریز داشتند که در برنامه‌هایشان شب شعری برای شعرا گذاشته بودند منتها شرط کرده بودند که در استانداری یک مجلسی بگذارید و شعرا را دعوت کنید حتماً استاد شهریار هم باشد و گفته بودند که ورود من(آیت‌الله خامنه‌ای) به جلسه قبل از شهریار باشد و برنامه را طوری تنظیم کنید که بعد از ایشان، استاد شهریار در مجلس بیاید، من افتخار حضور در آن مجلس را داشتم.

به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، چندی پیش مداح اهل بیت و شاعر آئینی اهل تبریز، حاج محسن عسگری در گفتگو با پایگاه 598 به خاطره ای از دوست و استاد خود "محمد حسین شهریار" در جریان سفر رهبر معظم انقلاب به تبریز در زمان ریاست جمهوری ایشان اشاره نمود. در دیدار مذکور حضرت آیت الله خامنه ای شعری را در وصف حضرت فاطمه (س) از استاد شهریار طلب می نمایند که در ادامه نقل این خاطره که در آن مصاحبه آمده بود به مناسبت ایام فاطمیه بازنشر می گردد.

حاج محسن عسگری در این خصوص می گوید: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب، در زمان ریاست جمهوری مسافرتی به تبریز داشتند که برنامه‌هایشان فشرده بود. شب شعری گذاشته بودند برای شعرا و نهایت لطف ایشان بود که مداح‌ها و شعرا هم شرکت داشته باشند منتها شرط کرده بودند، البته بعد ما شروطشان را متوجه شدیم، شرط کرده بودند که در استانداری یک مجلسی بگذارید و شعرا را دعوت کنید حتماً استاد شهریار هم باشد و گفته بودند که ورود من(آیت‌الله خامنه‌ای) به جلسه قبل از شهریار باشد و برنامه را طوری تنظیم کنید که بعد از ایشان، استاد شهریار در مجلس بیاید، من افتخار حضور در آن مجلس را داشتم.



اول حضرت آقا تشریف آوردند قدم روی چشمان ما گذاشتند و نشستیم و با اعلام ورود، پنج شش دقیقه بعد از تشریف فرمایی حضرت آقا ورود استاد شهریار را اعلام کردند که رفته بودند دنبالش. زمانی که حضرت آقا متوجه شدند استاد شهریار به جلسه آمده‌اند با نهایت بزرگواری بلند شدند و به سمت در رفتند و از شهریار استقبال کردند.

آن موقع متوجه شدیم که چرا حضرت آقا چنین شرطی کرده که شهریار به پای ایشان بلند نشود بلکه ایشان به استقبال شهریار برود و عین جمله‌ای هم که در اولین برخورد بعد از سلام و روبوسی با استاد داشتند فرمودند که از آرزوهای زندگیم زیارت حضرت عالی بود که امشب الحمدلله موفق شدم.

بعد با نهایت احترام او را آوردند بغل دستشان نشاندند و شروع کردیم به شعر خواندن که آخر سر از شهریار پرسیدند که برای امیرالمومنین(ع)، سیدالشهدا(ع) و برای آقا امام زمان(عج) اشعاری از شما خواندیم. برای مادرمان حضرت زهرا(س) کاری نکرده ای؟ ندیدم شعری برای حضرت زهرا(س) از شما. استاد فرمودند که چرا یک شعر دارم برای حضرت زهرا(س)، آن روز خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این شعرشان را خواندند:

ماه آن شب خموش و سرگردان / روی صحرا و دشت می‌تابید
رنگ غم رنگ حزن پرور ماه / همه جا را نموده بود سپید
دانه دانه ستاره بر رخ چرخ / همچون اشک یتیم می‌لرزید
خواب گسترده بود خاموشی / برجهان پرده فراموشی
مرغ شب آرمیده بود آرام / چشم ایام رفته بود به خواب
سایه نخل‌ها به چهره نور / از سیاهی کشیده بود حجاب
باد در جست‌و‌جوی گمشده‌ای / چرخ می‌زد چو عاشقی بی‌تاب
غرق شهر مدینه سرتاسر / در سکوتی عمیق و رعب آور
می‌کشید انتظار خاک آن شب / مقدم تازه مهمانی را
می‌ربود از کف گران مردی / آسمان همسر جوانی را
آتش مرگ مادری می‌سوخت / دل اطفال خسته جانی را
مردم آرام لیک آهسته / نوحه گر چهار طفل دل خسته
بر سر دوش جسم بی‌جانی / حمل می‌شد به نقطه‌ای مرموز
همه خواهان به دل درازی شب / گرچه شب بود تلخ و طاقت سوز
تا مگر راز شب نگردد فاش / نبرد پی به راز شب دل روز
راز شب بود پیکر زهرا / که شب آغوش خاک گشتش جا
راز شب بود بانویی معصوم / که چه او مردی از زمانه نزاد
هیجده ساله بانویی پر شور / که سیاه کرد چهره بیداد
بانویی، که از سخن به محضرعام / ریخت آتش به جان استبداد
بانویی شیردل، دلیر و شجاع / که نمود از حقوق خویش دفاع
گرچه زن بود لیک مردانه / از قیام آتشی عظیم افروخت
شعله‌ای برکشید از ته دل / که سیاه خرمن ستم را سوخت
درس احقاق حق و دفع ستم / به جهان و جهانیان آموخت
مردم خفته را زخواب انگیخت / آبروی ستمگران را ریخت

۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۲۵

کوچه پس کوچه های فراموشی

برای مردی که می خواند:

کربلا کربلا ما داریم می آئیم...

آقای رسانه ملی که هرجا لازم باشد(!) از فیلم مداحی اکبر مایه می گذارد، چندبار به جای استفاده از مداحان خوش نام و اتوکشیده، یاد اکبر شریعت افتاده؟ سیمای 24 ساعته فارس، در کوچه های داراب بگردد و اگر کوچه ای، مدرسه ای، خیابانی به نام "مسلم شریعت" پیدا کرد، "خوشا شیرازش" را آن جا اجرا کند.

یاد امام به خیر، سفارش کرده بود: «... نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.»

سر این که جنگ را چه کسی اداره و مدیریت کرد خیلی ها اظهار وجود کرده و می کنند. از وزنه نظام، مهندس جنگ، نماینده امام در بنیاد شهید و فرماندهان عالی رتبه گرفته تا رفتگر محله امان که کارت اعزام اولش را دوبار به رخم کشیده!

باز هم خدا امام(ره) و پدرش را بیامرزد که بعد از فتح خرمشهر فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و آب پاکی را روی دست همه ملت ایران ریخت تا بدانند همه کاره خداست. وصیت نامه شهدا جای خود! اگر حرف پدر و مادر شهدا، ایثارگران و جانبازان را بشنوی حرفم را تائید می کنی. آن ها که از جان گذشتند این ادعاها که بعضی دیروز و امروز و همیشه داشته و دارند را نمی کنند! البته طبیعی است که در کشاکش جنگ مرد و نامرد شناخته می شوند و الّا در صلح و آرامش مدعی زیاد است.

بگذریم! این ها مقدمه بود. حرف تازه ای نمی خواهیم بزنیم. بازهم حرف مردی است که از غفلت و سهل انگاری من و تو در همان کوچه هایی که امام گفت تنها و غریب مانده است.



«حاج اکبر» قصه ما آنقدر دلش از دنیا و مافیها گرفته که ما را هم نمی پذیرد. چون «رجایی، باهنر، مطهری ها دادیم» دلم آدم می گیرد وگرنه اکبر شریعت که می خواند «عباس دوران دادیم» خودش اهل ایثار بود. به قولی سینه سوخته بود. شهید داده بود. برادرش «مسلم» شهید "رمضان" بود. در گروه از راه رسیده های مدعی و پر توقع نبود. «اکبر شریعت» هنوز دارد می خواند: "کربلا کربلا ما داریم می آئیم" و شهدا پای نوحه ی او سینه می زنند. ذکر ما عوض شده.

 

 

 

 

آقای رسانه ملی که هرجا لازم باشد(!) از فیلم مداحی اکبر مایه می گذارد، چندبار به جای استفاده از مداحان خوش نام و اتوکشیده، یاد اکبر شریعت افتاده؟ سیمای 24 ساعته فارس، در کوچه های داراب بگردد و اگر کوچه ای، مدرسه ای، خیابانی به نام "مسلم شریعت" پیدا کرد، "خوشا شیرازش" را آن جا اجرا کند. برادران بنیاد شهید، سپاه، ارتش و بسیج! اگر به فکر غزه هستیم، اکبر و سینه زنهایش خیلی وقت است راه افتاده اند. "راه قدس از کرببلا می گذرد"!

اکبر صدایش گرفته، خسته است. به رسم هیئت هم که شده باید لیوان آبی دستش داد. طیب اللهی به او گفت. عرقش را پاک کرد. مدیران هیئت ها به بچه های جوان هیئت و مداحانشان بگویند مثل او بخوانند. شاعران سبک نوحه ها و شعرهایشان را به جای کپی برداری از خواننده های لس آنجلسی، از «اکبر شریعت دارابی» بگیرند.

 دانلود کربلا کربلا ما داریم ...



منبع:

داراب آنلاین

http://www.darabonline.ir/sysnews/cid/11716

۱ نظر ۲۳ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۰۷