پیام امام خمینی 66 و امام خامنه ای92 به حجاج
«اتحاد در زیر لوای توحید»
و «شناخت دشمن و مقابله با نقشههای او»
دو راه علاج اوضاع امروز دنیای اسلام است
(۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۰:۱۵)
به کمک ابزارهای رسانهئی فراگیر و پیشرفته،
چهرهی واقعی خود را میپوشانند
و با دعوی طرفداری از حقوق بشر و دموکراسی،
رفتاری خدعهآمیز در برابر افکار عمومی ملتها در پیش میگیرند.
متن کامل پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به کنگره عظیم حج به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی سیدالانبیاء و المرسلین و علی آله الطیبین و صحبه المنتجبین
فرا رسیدن موسم حج را باید عید بزرگ امت اسلامی به شمار آورد. فرصت مغتنمی که این روزهای گرانبها در همهی سالها برای مسلمانان جهان پدید میآورد، کیمیای معجزهگری است، که اگر قدر آن شناخته و چنانکه شایسته است به کار گرفته شود، بسیاری از آسیبها و آسیبپذیریهای دنیای اسلام، علاج خواهد شد.
حج، چشمهی جوشان فیض الهی است. یکایک شما حاجیان سعادتمند، اکنون این اقبال بلند را به دست آوردهاید که در این اعمال و مناسکِ آکنده از صفا و معنویت، دل و جان را شستشوئی بسزا داده، از این منبع رحمت و عزت و قدرت، ذخیرهئی برای همهی عمر خویش بردارید. خشوع و تسلیم در برابر خدای رحیم؛ تعهد به وظائفی که بر دوش مسلمان نهاده شده است؛ نشاط و حرکت و اقدام در کار دین و دنیا؛ رحم و گذشت در تعامل با برادران؛ جرأت و اعتماد به نفس در برابر حوادث دشوار؛ امید به کمک و دستگیری خداوند در همه جا و همه چیز؛ و کوتاه سخن، ساخت و پرداخت انسانی در طراز مسلمانی را در این عرصهی الهیِ آموزش و پرورش، میتوانید برای خویش تدارک ببینید و خودِ آراسته به این زیورها و بهره یافته از این ذخیرهها را برای کشور خویش و ملت خویش، و در نهایت برای امت اسلامی، سوغات برید.
امت اسلامی امروز بیش از هر چیز به انسانهائی نیاز دارد که اندیشه و عمل را در کنار ایمان و صفا و اخلاص، و مقاومت در برابر دشمنان کینهورز را در کنار خودسازی معنوی و روحی، فراهم سازند. این یگانه راه نجات جامعهی بزرگ مسلمانان از گرفتاریهائی است که یا آشکارا بدست دشمن و یا با سستیِ عزم و ایمان و بصیرت، از زمانهای دور در آنها فروافتاده است.
بیشک دوران کنونی، دوران بیداری و هویت یابی مسلمانان است؛ این حقیقت را از خلال چالشهائی که کشورهای مسلمان با آن روبرو شدهاند نیز به روشنی میتوان دریافت. درست در همین شرائط است که عزم و ارادهی متکی به ایمان و توکل و بصیرت و تدبیر، میتواند ملتهای مسلمان را در این چالشها به پیروزی و سرافرازی برساند و عزت و کرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبههی مقابل که بیداری و عزت مسلمانان را بر نمیتابد با همهی توان به میدان آمده و از همهی ابزارهای امنیتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سرکوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره میگیرد. نگاهی به وضعیت کشورهای غرب آسیا از پاکستان و افغانستان تا سوریه و عراق و فلسطین و کشورهای خلیج فارس و نیز کشورهای شمال آفریقا از لیبی و مصر و تونس تا سودان و برخی کشورهای دیگر، حقایق بسیاری را روشن میسازد. جنگهای داخلی، عصبیتهای کور دینی و مذهبی؛ بیثباتیهای سیاسی؛ رواج تروریسم قساوت آمیز؛ ظهور گروهها و جریانهای افراطگر که به شیوهی اقوام وحشی تاریخ، سینهی انسانها را میشکافند و قلب آنان را با دندان میدرند؛ مسلّحینی که کودکان و زنان را میکشند؛ مردان را سر میبرند و به نوامیس تجاوز میکنند، و حتی در مواردی این جنایات شرمآور و مشمئز کننده را به نام و زیر پرچم دین مرتکب میشوند، همه و همه محصول نقشهی شیطانی و استکباری سرویسهای امنیتی بیگانگان و عوامل حکومتی همدست آنان در منطقه است که در زمینههای مستعدّ داخلی کشورها امکان وقوع مییابد و روز ملتها را سیاه و کام آنان را تلخ میکنند. یقیناً در چنین اوضاع و احوالی نمیتوان انتظار داشت که کشورهای مسلمان، خلاءهای مادی و معنوی خود را ترمیم کنند و به امنیت و رفاه و پیشرفت علمی و اقتدار بینالمللی که برکات بیداری و هویتیابی است، دست یابند. این اوضاع محنتبار، میتواند بیداری اسلامی را عقیم و آمادگیهای روحی پدید آمده در دنیای اسلام را ضایع سازد و بار دیگر، سالهای دراز، ملتهای مسلمان را به رکود و انزوا و انحطاط بکشاند و مسائل اساسی و مهم آنان همچون نجات فلسطین و نجات ملتهای مسلمان از دستاندازی آمریکا و صهیونیسم را به دست فراموشی بسپارد.
علاج بنیانی و اساسی را میتوان در دو جملهی کلیدی خلاصه کرد که هر دو از بارزترین درسهای حج است :
اول : اتحاد و برادری مسلمانان در زیر لوای توحید
و دوم : شناخت دشمن و مقابله با نقشهها و شیوههای او
تقویت روح اخوت و همدلی درس بزرگ حج است. در اینجا حتی جدال و درشتگوئی با دیگران ممنوع است. پوشش یکسان و اعمال یکسان و حرکات یکسان و رفتار مهربان در اینجا به معنی برابری و برادری همهی آن کسانی است که به این کانون توحید معتقد و دلبستهاند. این ردّ صریح اسلام بر هر آن فکر و عقیده و دعوتی است که گروهی از مسلمانان و معتقدان به کعبه و توحید را از دائرهی اسلام بیرون بداند. عناصر تکفیری که امروز بازیچهی سیاست صهیونیستهای غدار و حامیان غربی آنان شده و دست به جنایتهای سهمگین میزنند و خون مسلمانان و بیگناهان را میریزند و کسانی از مدعیان دینداری و ملبسین به لباس روحانیت که در آتش اختلافات شیعه و سنی و امثال آن میدمند، بدانند که نفس مراسم حج، باطل کنندهی مدعای آنان است. شگفتا؛ کسانی که مراسم برائت از مشرکان را که ریشه در عمل پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم دارد، جدال ممنوع قلمداد میکنند، خود از مؤثرترین دست اندرکاران ایجاد منازعههای خونین میان مسلمانانند.
مشروح دو پیام را در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید...
اینجانب همچون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امت اسلامی بار دیگر اعلام میکنم که هر گفته و عملی که موجب بر افروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هر یک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام، و حرام شرعی است.
شناخت دشمن و شیوههای او نیز دومین رکن است. اولاً وجود دشمن کینتوز را نباید به دست غفلت و فراموشی سپرد و مراسم چند بارهی رمی جمرات در حج، نشانهی نمادین این حضور ذهنِ همیشگی است. ثانیاً در شناخت دشمن اصلی که امروزه همان جبههی استکبار جهانی و شبکهی جنایتکار صهیونیسم است، نباید دچار خطا شد، و ثالثاً شیوههای این دشمن عنود را که تفرقه افکنی میان مسلمانان، و ترویج فساد سیاسی و اخلاقی، و تهدید و تطمیع نخبگان، و فشار اقتصادی بر ملتها، و ایجاد تردید در باورهای اسلامی است، باید بخوبی تشخیص داد و وابستگان و ایادی دانسته و نادانستهی آنان را از این راه شناسائی کرد.
دولتهای استکباری و پیشاپیش آنان آمریکا، به کمک ابزارهای رسانهئی فراگیر و پیشرفته، چهرهی واقعی خود را میپوشانند و با دعوی طرفداری از حقوق بشر و دموکراسی، رفتاری خدعهآمیز در برابر افکار عمومی ملتها در پیش میگیرند. آنان در حالی دم از حقوق ملتها میزنند که ملتهای مسلمان، هر روز بیشتر از گذشته،
آتش فتنههای آنان را با جسم و جان خود لمس میکنند. یک نگاه به ملت مظلوم فلسطین که دهها سال است روزانه زخمِ جنایات رژیم صهیونیستی و حامیانش را دریافت میکند؛ یا به کشورهای افغانستان و پاکستان و عراق که تروریسم زائیدهی سیاستهای استکبار و ایادی منطقهئی آنان، زندگی را به کام ملتهای آنان تلخ کرده است، یا به سوریه که به جرم پشتیبانی از جریان مقاومت ضد صهیونیستی، آماج کینهی سلطهگران بینالمللی و کارگزاران منطقهئی آنان شده و به جنگ خونین داخلی گرفتار آمده است، یا به بحرین یا به میانمار که در هر یک به نحوی، مسلمانان محنت زده مغفول و دشمنانشان مورد حمایتاند یا به ملتهای دیگری که از سوی آمریکا و متحدانش، پی در پی به تهاجم نظامی یا تحریم اقتصادی یا خرابکاری امنیتی تهدید میشوند، میتواند چهرهی واقعی این سردمداران نظام سلطه را به همه نشان دهد.
نخبگان سیاسی و فرهنگی و دینی در همه جای جهان اسلام باید خود را به افشای این حقایق، متعهد بدانند. این وظیفهی اخلاقی و دینی همهی ما است. کشورهای شمال افریقا که متأسفانه امروز در معرض اختلافات عمیق داخلی قرار گرفتهاند، بیش از همه باید به این مسئولیت عظیم، یعنی شناخت دشمن و شیوهها و ترفندهایش، توجه کنند. ادامهی اختلافات میان جریانهای ملی و غفلت از خطر جنگ خانگی در این کشورها، خطر بزرگی است که خسارت آن برای امت اسلامی به این زودیها جبران نخواهد شد.
ما البته تردید نداریم که ملتهای به پا خاستهی آن منطقه که بیداری اسلامی را تجسم بخشیدند، بأذنالله اجازه نخواهند داد که عقربهی زمان به عقب برگردد و دوران زمامداران فاسد و وابسته و دیکتاتور، تکرار شود، لیکن غفلت از نقش قدرتهای استکباری در فتنهانگیزی و دخالتهای ویرانگر، کار آنان را دشوار خواهد کرد و دوران عزت و امنیت و رفاه را سالها به عقب خواهد افکند. ما به توانائی ملتها و قدرتی که خداوند حکیم در عزم و ایمان و بصیرت تودههای مردم قرار داده است، از اعماق دل باور داریم و آن را در بیش از سه دهه در جمهوری اسلامی ایران، به چشم خود دیده و با همهی وجود خود آزمودهایم؛ همّت ما، فراخوان همهی ملتهای مسلمان به این تجربهی برادرانشان در این کشور سرافراز و خستگی ناپذیر است.
از خداوند متعال صلاح حال مسلمانان و دفع کید دشمنان را خواستارم و حج مقبول و سلامت جسم و جان و ذخیرهی سرشار معنوی را برای همهی شما حجاج بیتالله مسألت میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنهای
پنجم ذیالحجه 1434 مصادف با 19 مهرماه 1392
منبع:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=11183
پیام امام خمینی به حجاج در سال 1366
برائت از مشرکین، پیام مهم امام به حجاج
امام خمینی در طول دوران رهبری شان به موضوع حج اهمیت بسیار داده اند و آن را یکی از پرفروغ ترین ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام دانسته اند. ایشان همه ساله از آغازین روزهای ماه ذی الحجه در پیام هایی برای حجاج نکاتی مهم را یادآور شده اند. یکی از مهمترین پیام های ایشان، مربوط به مرداد 1366 مطابق با ذی الحجه 1407 ه.ق است که خطاب به مسلمانان ایران و جهان صادر نموده اند. در این پیام امام مسئله برائت از مشرکین را مطرح کرده و آن را یکی از ارکان واجب حج دانسته اند و به تبیین وظایف مسلمین و مشکلات جهان اسلام پرداخته اند. آنچه در ذیل می آید متن کامل پیام حضرت امام خمینی(س) است که ملاحظه می کنید:
بسم اللَّه الرحمن الرحیموَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ اجرُهُ عَلَى اللَّهِ الحَمْدُ للَّهِ عَلى آلائِهِ و الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلى أَنبیائِهِ سیّما خاتَمِهِم وَ أَفْضَلِهِم وَ عَلى أَوْلِیائه وَ خاصَّةِ عِبادِهِ سیّما خاتَمِهِم وَ قائِمِهِمْ ارْواحُ العالَمینَ لِمَقْدَمِهِ الفِداء.
قلمها و زبانها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شکر نعمتهاى بىپایانى که نصیب عالمیان شده و مىشود. خالقى که با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غیب و شهادت و سرّ و عَلَن را به نعمت وجود آراسته و به برکت برگزیدگانش به ما رسانده که؛ اللَّهُ نُورُ السَّموات وَ الأَرضِ و با ظهور جمیلش پرده از جمالش برافکنده که؛ هُوَ الْاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ و به کتب مقدس آسمانىاش که از حضرت غیب بر انبیائش از صفى اللَّه تا خلیل اللَّه و از خلیل اللَّه تا حبیب اللَّه- صلوات اللَّه و سلامه علیهم و سلم- نازل فرموده، راه وصول به کمالات و فناى در کمال مطلق را تعلیم فرموده و سلوک الى اللَّه را گوشزد کرده چون کریمه وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّه و طریق برخورد با مؤمنین و دوستان خود و ملحدین و مستکبرین و دشمنان خویش را آموخته: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ عَلَى الْکُفَّار رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. و هزاران شکر که ما را از امت خاتم النبیین محمد مصطفى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پیروان قرآن مجید، اعظم و اشرف کتب مقدسه و صورت کتبیه حضرت غیب مستجمع جمیع کمالات به صورت وحدت جمیعه و ضمانت حفظ و صیانت آن را از دستبرد شیاطین انس و جن فرموده؛ انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِکْرَ وَ انَّا لَهُ لَحافِظُونَ قرآنى که نه یک حرف بر آن افزوده شده و نه یک حرف کاسته. کتاب کریمى که ما را از برخورد انبیاى معظم الهى با مستکبرین جهان و جهانخواران طول تاریخ آگاه نموده و از طریقه حضرت خاتم الرسل- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- با مشرکان و زورگویان و کفار و در رأس آنان منافقان، مطلع کرده و این برخورد، جاویدان و براى هر عصرى و هر مصرى است.
در این کتاب جاوید مىبینیم که فرموده: قُلْ انْ کانَ اباؤُکُم وَ ابناؤکُمْ وَ اخوانُکُمْ وَ ازْواجُکُم وَ عَشیرَتُکُم وَ امْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها احَبَّ الَیکُم مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فى سَبیلِهِ فَتَربَّصُوا حَتّى یَأتِىَ اللَّهُ بِامْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِى الْقَومَ الفاسِقینَ؛ خطاب به مصلحتاندیشان و سازشکاران و متأسفان براى شهادت جوانان و از دست رفتن مالها و جانها و خسارتهاى دیگر وارد شده و جالب آنکه بعد از حبّ خداى تعالى و رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله- در بین تمام احکام الهى، جهاد فى سبیل اللَّه را ذکر فرموده و تنبه داده که جهاد فى سبیل اللَّه در رأس تمام احکام است که آن حافظ اصول است و تذکر داده که در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشید، از ذلت و اسارت و بر باد رفتن ارزشهاى اسلامى و انسانى و نیز از همان چیزها که خوف آن را داشتید از قتل عام صغیر و کبیر و اسارت ازواج و عشیره. و بدیهى است که همه اینها پیامد ترک جهاد، خصوصاً جهاد دفاعى است که ما اکنون گرفتار آن هستیم و اشاره به این امر است آیه کریمه فَلْیَحْذَرِ الَّذینَ یُخالِفوُنَ عَنْ امْرِهِ انْ تُصیبَهُم فِتْنَةٌ اوْ یُصیبَهُمْ عَذابٌ الیمٌ. و کدام فتنه و بلیه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام، خصوصاً در این زمان براى برچیدن اساس اسلام و برپا کردن حکومتهایى مثل ستمشاهى و برگرداندن مستشاران غارتگر و بر باد رفتن حرث و نسل ملت و بر سر کشور و ملت ایران، آن آید که بر سر کشور عراق و ملت مظلوم آن در این چند سال آمد.
و حمد و شکر بىپایان بر ذات مقدس ربوبیت که با تربیتهاى معنوى خود ملت ایران را از غرقاب فساد ستمشاهى نجات بخشیده و راه و رسم زیستن مستقل در پناه بیرق شکوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان کشورى نیست جز ایران که از دخالت ابرقدرتها پیراسته باشد و سرنوشت خویش را خود بر اساس اسلام عزیز تعیین کند و دست به سینه اغیار زند و خداوند بر ما منت نهاد که در سایه این ملت زندگى مىکنیم. و شکر بىپایان بر عنایات حق- جل و علا- که در آستان عزیمت حجاج محترم ایرانى به سوى معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوى خداى تعالى و رسول معظمش- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نداى اسلام بر اقصا بلاد جهان طنین افکنده و بیرق معنوى اسلام در اقطار عالم به اهتزاز درآمده و چشمهاى جهانیان به سوى کشور ولى اللَّه اعظم- ارواحنا لمقدمه الفداء- دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان که کوس رسوایىشان بر سر بازارها زده شده و بر خلاف خوابهاى خرگوشى آنان که وعده سقوط جمهورى اسلامى را در سه ماه یا یک سال به خود و اربابان خود مىدادند، امروز پس از سالها، کشور عزیز اسلامى ایران از همیشه پایدارتر و ملت عظیم آن سرافرازتر و قواى مسلحه آن پرقدرتتر و جوانان و سالمندان آن مصممتر و حوزههاى مقدس علمیه آن در سایه مراجع معظم و علماى اعلام- کثَّر اللَّه أمثالهم- پرشورتر و پیوند حوزهها و دانشگاهها استوارتر و قواى سهگانه آن فعالتر و جهات سیاسى و فرهنگى و نظامى آن رو به رشدتر. و دشمنان آن، که در حقیقت دشمنان اسلام و استقلال کشور هستند ضعیفتر و زبونتر و کاخهاى مستکبران لرزانتر و رسوایى کاخ سیاه برملاتر و پریشان گویى و دلهره کاخنشینان افزونتر و سردرگمى رسانههاى گروهى جهان- که انعکاس سردرگمى کاخنشینان زورگو است- واضحتر گردیده و لازم است در این جوّى که پیش آمده است، مسلمین و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده کرده و جمیع فِرَق مسلمین و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قید اسارت ابرقدرتها خارج نمایند. اینک تذکراتى را عرض مىکنم:
1- اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدى و واجبات سیاسى حج است، باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایى با صلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ایرانى و غیر ایرانى با هماهنگى کامل با مسئولین حج و نماینده این جانب، جناب حجت الاسلام آقاى کروبى در کلیه مراسم شرکت نمایند و فریاد کوبنده برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانى و در رأس آنان امریکاى جنایتکار را در کنار خانه توحید طنین اندازند و از ابراز بغض و کینه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق دیانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود و کدام خانهاى سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و ناس که در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و یا دون صفتى و نامردمى است عملًا و قولًا پشت شود و در تجدید میثاق أَ لَسْتُ بِرَبِّکُم بت آلههها و اربابان مُتِفَرِّقُونَ شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسى پیامبر- صلى اللَّه علیه و آله- در وَ اذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسوُلِهِ الَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْاکبَرِ زنده بماند و تکرار شود، چرا که سنت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله- و اعلان برائت کهنه شدنى نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود، که باید مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردیدآفرینان و متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظهاى از این آهنگ مقدس توحیدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نکنند که مسلماً جهانخواران و دشمنان ملتها، بعد از این آرام و قرار نخواهند داشت و به حیلهها و تزویرها و چهرههاى گوناگون متمسک مىشوند و روحانىنماها و آخوندهاى دربارى و اجیرشدگان سلاطین و ملیگراها و منافقین به فلسفهها و تفسیرها و برداشتهاى غلط و منحرف روى مىآورند و براى خلع سلاحهاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به هر کارى دست مىزنند و چه بسا جاهلان مُتنسّک بگویند که قداست خانه حق و کعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپیمایى و اعلان برائت نباید شکست و حج جاى عبادت و ذکر است نه میدان صف آرایى و رزم و نیز چه بسا عالمان مُتهتّک «2» القا کنند که مبارزه و برائت و جنگ و ستیز، کار دنیاداران و دنیا طلبان بوده است و ورود در مسائل سیاسى، آن هم در ایام حج دون شأن روحانیون و علما مىباشد. که خود این القائات نیز از سیاست مخفى و تحریکات جهانخواران به شمار مىرود که مسلمانان باید با همه امکانات و وسایل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزشهاى الهى و منافع مسلمین برخیزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خویش را محکم و مستحکم نمایند و به این بیخبران و دلمردگان و پیروان شیاطین بیش از این مجال حمله را به صفوف عقیده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمینها و خصوصاً از کعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزیز، از بهترین و مقدسترین سرزمینهاى عشق و شعور و جهاد به کعبه بالاترى رهسپار شوند و همچون سید و سالار شهیدان حضرت ابى عبد اللَّه الحسین- علیه السلام- از احرام حج به احرام حرب و از طواف کعبه و حرم به طواف صاحب بیت و از تَوضّؤ زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شکست ناپذیر و بنیانى مرصوص مبدل گردند که نه ابرقدرت شرق یاراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب که مسلماً روح و پیام حج چیز دیگرى غیر از این نخواهد بود که مسلمانان، هم دستور العمل جهاد با نفس را بگیرند و هم برنامه مبارزه با کفر و شرک را.
به هر حال اعلان برائت در حج، تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشکل مجاهدان براى ادامه نبرد با کفر و شرک و بتپرستها است و به شعار هم خلاصه نمىشود که سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابلیس و ابلیس صفتان است و از اصول اولیه توحید به شمار مىرود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نکنند، پس در کجا مىتوانند اظهار نمایند؟ و اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیا نیست، پس مأمن و پناهگاه آنان در کجاست؟
خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل دیگر وظیفه ما است و در هر عصر و زمانى جلوهها و شیوهها و برنامههاى متناسب خود را مىطلبد و باید دید که در عصرى همانند امروز که سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداختهاند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دینى و سیاسى ملتها را بازیچه هوسها و شهوتها نمودهاند چه باید کرد. آیا باید در خانهها نشست و با تحلیلهاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاى روحیه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملًا شیطان و شیطان زادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غایت کمال و نهایت آمال است، منع کرد و تصور نمود که مبارزه انبیا با بت و بتپرستها منحصر به سنگ و چوبهاى بیجان بوده است و نعوذ باللَّه پیامبرانى همچون ابراهیم در شکستن بتها پیشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترک کردهاند؟ و حال آنکه تمام بتشکنیها و مبارزات و جنگهاى حضرت ابراهیم با نمرودیان و ماه و خورشید و ستارهپرستان مقدمه یک هجرت بزرگ و همه آن هجرتها و تحمل سختیها و سکونت در وادى غیر ذى زرع و ساختن بیت و فدیه اسماعیل، مقدمه بعثت و رسالتى است که در آن، ختم پیامآوران، سخن اولین و آخرین بانیان و مؤسسان کعبه را تکرار مىکند و رسالت ابدى خود را با کلام ابدى انَّنىِ بَریءٌ مِمَّا تُشْرِکُون ابلاغ مىنماید که اگر غیر از این تحلیل و تفسیرى ارائه دهیم، اصلًا در زمان معاصر، بت و بتپرستى وجود ندارد و راستى کدام انسان عاقلى است که بتپرستى جدید و مدرن را در شکلها و افسونها و ترفندهاى ویژه خود نشناخته باشد و از سلطهاى که بتخانههایى چون کاخ سیاه بر ممالک اسلامى و خون و ناموس مسلمین و جهان سوم پیدا کردهاند، خبر نداشته باشد.
امروز فریاد برائت ما از مشرکان و کافران، فریادِ از ستم ستمگران و فریاد امتى است که جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان امریکا و اذناب آن به لب رسیده است و خانه و وطن و سرمایهاش به غارت رفته است. فریاد برائت ما، فریاد ملت مظلوم و ستم- دیده- کشیده افغانستان است و من متأسفم که شوروى به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به این کشور اسلامى حمله کرد. بارها گفتهام و اکنون نیز تذکر مىدهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کنید، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعى خود را تضمین مىکنند و به ولایت کرملین یا قیمومت امریکا احتیاجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان، به سلطه دیگرى گردن نمىنهند و پاى امریکا را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد، مىشکنند.
و نیز فریاد برائت ما فریاد مردم مسلمان آفریقا است، فریاد برادران و خواهران دینى ما که به جرم سیاه بودن، تازیانه ستمِ سیهروزان بىفرهنگِ نژادپرست را مىخورند.
فریاد برائت ما، فریاد برائت مردم لبنان و فلسطین و همه ملتها و کشورهاى دیگرى است که ابرقدرتهاى شرق و غرب، خصوصاً امریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوختهاند و سرمایه آنان را به غارت بردهاند و نوکران و سرسپردگان خود را به آنان تحمیل نمودهاند و از فواصل هزاران کیلومتر راه به سرزمینهاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاکى کشورشان را اشغال کردهاند.
فریاد برائت ما، فریاد برائت همه مردمانى است که دیگر تحمل تفرعن امریکا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست دادهاند و نمىخواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهایشان خاموش و افسرده بماند و اراده کردهاند که آزاد زندگى کنند و آزاد بمیرند و فریادگر نسلها باشند.
فریاد برائت ما، فریاد دفاع از مکتب و حیثیات و نوامیس، فریاد دفاع از منابع و ثروتها و سرمایهها، فریاد دردمندانه ملتهایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است.
فریاد برائت ما، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنههایى است که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بین المللى به یغما بردهاند و حریصانه از خون دل ملتهاى فقیر و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان، به اسم سرمایه دارى و سوسیالیزم و کمونیزم مکیده و شریان حیات اقتصاد جهان را به خود پیوند دادهاند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین حقوق حقه خود محروم نمودهاند.
فریاد برائت ما، فریاد امتى است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشستهاند و همه تیرها و کمانها و نیزهها به طرف قرآن و عترت عظیم نشانه رفتهاند و هیهات که امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و سیرابشدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هیهات که خمینى، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظارهگر صحنههاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خویش را براى اداى واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینى یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستى است ادامه مىدهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههاى مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مىنمایند سلب خواهد کرد. آرى، شعار «نه شرقى و نه غربى» ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیمکننده سیاست واقعىِ عدم تعهد کشورهاى اسلامى و کشورهایى است که در آینده نزدیک و به یارى خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت مىپذیرند و ذرهاى هم از این سیاست عدول نخواهد شد و کشورهاى اسلامى و مردم مسلمان جهان نباید وابسته به غرب و اروپا و امریکا و نه وابسته به شرق، شوروى، که ان شاء اللَّه تعالى به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و یقین، پشت کردن به این سیاست بین المللى اسلام، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و ائمه هدى- علیهم السلام- است و نهایتاً مرگ کشور و ملت ما و تمامى کشورهاى اسلامى است و کسى گمان نکند که این شعار، شعار مقطعى است که این سیاست، ملاک عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا که شرط ورود به صراط نعمت، حق برائت و دورى از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامى باید پیاده شود. مسلمانان بعد از شرکت در راهپیماییهاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ایران، باید به فکر رمى استعمار از کشورها و سرزمینهاى اسلامى خود باشند و براى بیرون راندن جنود ابلیس و برچیدن پایگاههاى نظامى شرق و غرب از کشورهاى خود تلاش نمایند و نگذارند دنیاخواران از امکانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به کشورهاى اسلامى استفاده کنند که این بزرگترین ننگ و عار کشور و سران ممالک اسلامى است که بیگانگان به مراکز سرّى و نظامى مسلمانان راه پیدا کنند. مسلمانان از هیاهو و طبلهاى تو خالى و تبلیغاتِ ظالمانه نهراسند که کاخها و قدرتهاى نظامى و سیاسى استکبار جهان، همانند لانه عنکبوت سست و در حال فرو ریختنند. مسلمانان جهان باید به فکر تربیت و کنترل و اصلاح سران خود فروخته بعض کشورها باشند و آنان را با نصیحت یا تهدید از این خواب گرانى که هم خودشان و هم منافع ملتهاى اسلامى را به باد فنا مىدهد، بیدار نمایند و به این سرسپردگان و نوکران هشدار بدهند و خودشان هم با بصیرت کامل از خطر منافقین و دلالان استکبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظارهگر صحنه شکست اسلام و غارت سرمایهها و منابع و نوامیس مسلمین نباشند.
ملتهاى مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکارى و مصالحه رهبران ننگین و خودفروختهاى که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمینهاى غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهى کشیدهاند به دنیا اعلام و نگذارند این خائنان بر سر میز مذاکرهها و رفت و آمدها، حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین [را] خدشهدار کنند، که این انقلابىنماهاى کم شخصیت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به امریکا و اسرائیل متوسل شدهاند. عجبا که هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطین بیشتر مىگذرد، سکوت و سازش سران کشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائیل غاصب بیشتر و حتى از تبلیغ و شعار رهایى بیت المقدس هم خبرى به گوش نمىرسد و اگر دولت و مردم کشورى همانند ایران که خود نیز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتیبانى از مردم فلسطین برخاسته و فریاد مىزند، او را محکوم مىکنند و حتى از اینکه یک روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نمودهاند. نکند که اینان تصور کردهاند که گذشت زمان، سیرت و صورت جنایتهاى اسرائیل و صهیونیزم را دیگرگون ساخته است و گرگهاى خونآشام صهیونیزم، از فکر تجاوز و غصب سرزمینهاى از نیل تا فرات دست برداشتهاند. مسئولین محترم کشور ایران و مردم ما و ملتهاى اسلامى از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه کن کردن آن، دست نخواهند کشید و به یارى خداوند تعالى از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوى امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و امکانات کشورهاى اسلامى باید استفاده کرد و با تشکیل هستههاى مقاومت حزب اللَّه در سراسر جهان اسرائیل را از گذشته جنایت بار خود پشیمان و سرزمینهاى غصبشده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد. من همان گونه که بارها و در سالهاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار دادهام، مجدداً خطر فراگیرى غده چرکین و سرطانى صهیونیزم را در کالبد کشورهاى اسلامى گوشزد مىکنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و دولت و مسئولین ایران را از تمامى مبارزات اسلامى ملتها و جوانان غیور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مىنمایم و از جوانان عزیز لبنان که موجب سرافرازى امت اسلام در خوارى و ذلت جهانخواران گردیدهاند، تشکر مىکنم و براى موفقیت همه عزیزانى که در داخل سرزمینهاى اشغالى و یا در کنار این کشور غصب شده، با تکیه به سلاح ایمان و جهاد به اسرائیل و منافع آن ضربه مىزنند دعا مىکنم و اطمینان مىدهم که ملت ایران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توکل کنید و از قدرت معنوى مسلمانان بهره جویید و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله برید که انْ تَنصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اقدامَکُمْ.
2- از آنجا که جنگ در رأس امور و برنامههاى کشور ماست، جهانخواران در آستانه پیروزى قاطع ملت ایران بر نظام پوسیده و رو به زوال عفلقیان، تلاش گستردهاى را در جهت مشوه ساختن افکار عمومى جهانیان به کار گرفتهاند تا بعد از آن همه تجاوزات و جنایات صدامیان و سکوت مجامع بین المللى، ما را جنگ طلب معرفى نمایند. و چه بسا با این حربه جدید، افراد ناآگاهى را تحت تأثیر قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افکار عمومى ملتهاى دربند و خصوصاً زائران محترم نکاتى را یادآور شوم.
دنیا از آغاز جنگ تا کنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هیچ گاه با زبان عدالت و بیطرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى که صدام و حزب بعث از روى غرور و بیخردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ایران به کشور عزیزمان ایران حمله نمود و قراردادهاى بین المللى را پاره کرد و شخصاً تجاوزات هوایى و دریایى و زمینى ارتش را رهبرى مىنمود و نه تنها خانههاى یک شهر و روستا، که مراکز دهها شهر و صدها روستا را با خاک یکسان مىکرد و کودکان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مىرساند و تجاوزات و وحشیگریها را تا آنجا ادامه داد که قلم از نوشتن و زبان از بیان آنان شرم مىکند و نیز در آن روزى که صدام اولین جرقه و شعلههاى آتش جنگ را در خرمن امنیت همه کشورهاى اسلامى و خلیج فارس برافروخت، هیچ کس از این مدعیان صلح، جلوى آتشافروزى او را نگرفته و از امکانات و اهرمهاى فشار و قراردادهاى خود در جهت کنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمدیده ایران و عراق برنخاست و به صدام، این آغازکننده جنگ، نگفت که به کدام گناه و به چه جرمى ملت ایران باید کشته شوند! و به کدام گناه میلیونها زن و مرد و پیر و جوان آواره شوند و یا خانه و کاشانهشان ویران گردد! و به کدام جرم و گناه حاصل زحمات دهها ساله تلاش و سرمایه گذارى یک ملت در صنایع و کارخانجات و مزارع و کشتزارها سوخته و بر باد برود! آیا جرم ما، ایرانى بودن ما است، جرم ما فارسى بودن ما است، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ما است؟ خیر، چنین نیست. امروز همه مىدانند جرم واقعى ما از دید جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسمیت دادن به حکومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احیاى سنت پیامبر- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و عمل به دستورات قرآن کریم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شیعه و سنى، براى مقابله با توطئه کفر جهانى و پشتیبانى از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلام جنگ با این غده سرطانى و صهیونیسم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم آفریقا و لغو قراردادهاى بردگى رژیم کثیف پهلوى با امریکاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوکران بىاراده آنان چه گناهى بالاتر از اینکه کسى از اسلام و حاکمیت آن سخن بگوید و مسلمانان را به عزت و استقلال و ایستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت کند.
ما به این نکته نه فقط در جنگ تحمیلى، که از روز نخست شروع مبارزه و از 15 خرداد تا بیست و دوم بهمن رسیدهایم و به خوبى دریافتهایم که براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى، الهى باید بهاى سنگینى پرداخت نماییم و شهداى گرانقدرى را تقدیم کنیم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ایادى داخلى و خارجىشان به ما شبیخون زده و خون عزیزان ما را بر بستر کوچهها و خیابانها و مرزهایمان جارى مىکنند و همین گونه شد وقتى که فریاد اسلامخواهى مردم کشور ما در 15 خرداد به گوش امریکا رسید و وقتى که براى اولین بار غرور امریکا و اقتدار و ابرقدرتىِ او در اعتراض به مصونیت کارگرانش در ایران شکسته شد و امریکا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانیت اسلام و عزم جزم و اراده پولادین ملت ایران براى کسب آزادى و استقلال و رسیدن به نظام عدل اسلامى گردید، به نوکر بىاراده و وطن فروش و فرومایه خود، محمد رضا خان دستور داد که صداى اسلامخواهى ملت ما را خاموش کند و از او پیمان گرفت تا همه افرادى که در برابر امریکا قد علم کردهاند را نابود کند و همه دیدیم که این خائنان و سرسپردگان در این مأموریت شوم لحظهاى درنگ ننمودند و به نام مأموریت و آزادى و رسیدن به دروازه تمدن بزرگ، از کشتههاى این ملت پشتهها ساختند و در و دیوار کشور ما را از فیضیه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا کوچه و بازار و خیابان و از خیابان تا مسجد و محراب به خون عزیزان و جوانان تکبیر گوى پیرو خدا و رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله- را رنگین کردند و در شرایطى که جلادان رژیم ستمشاهى پر و بال و برگ و شاخه شجره طیبه آزادى را مىشکستند، همه جهانخواران در یک اقدام هماهنگ تبلیغاتى و بین المللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادى طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواستههاى اسلامى آنان را ارتجاع سیاه معرفى کردند و در ادامه همان سیاست سرکوب بود که در کربلاى خونرنگ ایران جنایات یزیدیان را دهها بار در عاشوراها و تاسوعاها تکرار نمودند و مملکت ما را به جزیره آرام و ثبات امریکا و به قبرستان و خرابه این ملت مبدل ساختند که من در روز ورود به کشور عزیز ایران در بهشت زهرا گفتم که شاه مملکت ما را ویران و قبرستانهاى آن را آباد نمود و الآن نیز همان سخن را تکرار مىکنم که شاه کشور ما را ویران و قبرستانها را آباد کرد ولى شاه که بود و به دستور چه کسى عمل مىکرد؟ که اگر او به تنهایى و به فکر فاسد و تبهکار خود عمل مىکرد چه بسا قضایا بعد از رفتن او خاتمه مىیافت. ولى چه کسى است که نداند شاه نوکر و مأمور امریکا و تمامى شهیدان و عزیزان ما، خونبها و قربانیانى بودند که به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و کار او مأموریتى بوده است که براى اربابان خود به انجام رسانید و تا توانست انتقام امریکا را از اسلام و مسلمین گرفت ولى کارگزار اصلى ماجرا یعنى خود امریکا در پشت صحنه باقى مانده بود، امریکایى که از اسلام راستین مىترسید و از قیام منتهى به حکومت عدل واهمه داشت.
امریکا به تصور اینکه ملیگراها و منافقین و دیگر وابستگان چپ و راست او بزودى پاشنه سیاست انقلاب و حاکمیت نظام و اداره کشور را به نفع او به حرکت درمىآورند چند روزى سیاست خوف و رجا را در پیش گرفت و به طرح و اجراى کودتا و اعمال سیاست فشار و ترویج چهرههاى وابسته خود و نیز به ترور شخصیت انقلاب و انقلابیون واقعى کشور پرداخت که خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخیر لانه جاسوسان، مردم ایران برائت مجدد خویش را از امریکا و اذناب آن اعلام نمودند، که دوباره امریکا همان تیغى که به دست محمد رضا سپرده بود در کف صدام این زنگىِ مست نهاد. صدام چه کرد؟ آیا صدام همان کارى را که شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهاى ما را از سروهاى بلند آزادى پر نساخت؟ آیا صدام که از قدرت برتر و مانور بیشترى برخوردار بود غیر از این کرد؟ آیا شاه کشورمان را به امریکا نفروخته بود؟ آیا صدام براى فروختن ایران به امریکا به صورت دیگرى عمل نکرد؟
گفتم که خرابیهاى شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همه دستاندرکاران و ملت شریف در بیست سال هم نمىتوانیم آباد کنیم. آیا خرابیهاى صدام را مىشود در کمتر از بیست سال آباد نمود؟ مردم شریف ایران و مسلمانان و آزادیخواهان تمامى جهان باید بدانند که اگر بخواهند بدون گرایش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خویش بایستند، باید بهاى بسیار گران استقلال و آزادى را بپردازند.
تجربه انقلاب اسلامى در ایران، با خونبهاى هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش کشیده شدن خرمنهاى کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیارى در بمبگذاریها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزى بر کفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاریها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربههایمان را صادر مىکنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مىدهیم و مسلماً محصول صدور این تجربهها، جز شکوفههاى پیروزى و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام براى ملتهاى دربند نیست.
روشنفکران اسلامى همگى با علم و آگاهى باید راه پر فراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایه دارى و کمونیسم را بپیمایند و تمام آزادیخواهان باید با روشنبینى و روشنگرى، راه سیلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً امریکا را بر مردم سیلى خورده کشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان مىگویم: اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد.
ملت شریف ایران توجه داشته باشید که کارى که شما مردان و زنان انجام دادهاید آن قدر گرانبها و پر قیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نکردهاید، که سود زیستن در کنار اولیاء اللَّه را بردهاید و در جهان ابدى شدهاید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!
من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام مىکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیاى آنان خواهیم ایستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهیم نشست، یا همه آزاد مىشویم و یا به آزادى بزرگترى که شهادت است مىرسیم و همان گونه که در تنهایى و غربت و بدون کمک و رضایت احدى از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانى، انقلاب را به پیروزى رساندیم، و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانهتر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتى یک کشور خارجى متجاوزان را شکست دادیم، به یارى خدا باقیمانده راه پر نشیب و فراز را با اتکاى به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد، یا دست یکدیگر را در شادى پیروزى جهان اسلام در کل گیتى مىفشاریم و یا همه به حیات ابدى و شهادت روى مىآوریم و از مرگِ شرافتمندانه استقبال مىکنیم ولى در هر حال پیروزى و موفقیت با ما است و دعا را هم فراموش نمىکنیم.
خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فرو ریختن کاخهاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملتها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.
حال با این مقدمهها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است که تعقل و اندیشه کنند که ما در مسیر چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفتهایم و شهیدان گرانقدرى را به پیشگاه مقدس حق تقدیم کردهایم و صدام پلید چه نیاتى از تهاجم خود در سر پرورانده است؛ دنیا نیز به چه انگیزهاى به حمایت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزین در تنگناى تسلیحات و امکانات نظامى و اقتصادى و سیاسى نبودهاند و دنیا هر روز به بهانهاى آنان را به بهترین و مدرنترین سلاحها مسلح نموده است ولى از دادن امکاناتى که حق مسلّم ملت ما است و حتى پول آنها را گرفتهاند خوددارى نموده است، ولى با تمام این احوال ما افتخار مىکنیم که در این نبرد طولانى و نابرابر فقط با تکیه بر سلاح ایمان و توکل بر خداى بزرگ و دعاى بقیة اللَّه- عجل اللَّه تعالى فرجه- و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شیرزنان صحنه کارزار به پیروزى رسیدهایم و خدا را سپاس مىگزاریم که منت هیچ قدرت و کشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه بر مشکلات بسیارى از طرح و عملیات و بسیج و آموزش نیروها تا نیاز تسلیحاتى کشورمان فائق آمده است. و علاوه بر موفقیتهاى اعجاز گونهاى که در صحنههاى دفاع از کشور اسلامى و بیرون راندن متجاوزین از هزاران کیلومتر، به تحولات شگرف صنعتى از قبیل راهاندازى کارخانجات و دیگرگونى در خطوط تولید و ساختن و اختراع دهها وسایل پیشرفته و مدرن نظامى، آن هم بدون حضور هیچ مستشارى و بدون هیچ گونه کمک خارجى، دست یافتهایم، و هم اکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیدهایم و قدمهاى آخرمان را برمىداریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگافروزان به گوش مىرسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنیت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمایههاى مادى و معنوى در کشور ایران و عراق مرثیه سرایى مىکند. راستى چه شده است استکبار جهانى و در رأس آن امریکا این قدر طرفدار ملتها شده است و جنگافروزان و آتش بیاران معرکهها و جلادان قرن به شرف انسانیت و همزیستى مسالمتآمیز اعتقاد پیدا کردهاند و از عطش سیراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود که طبیعت فرهنگ سرمایه دارى و کمونیسم است، منصرف شدهاند و شمشیرها و خنجرها و قدارههاى فرو رفته در قلب و جگر ملتها را به غلاف کشیدهاند! آیا این حقیقت است یا فریب و آیا این همان جلوههاى دیگر شبیخونها و بىانصافیهایى نیست که روزى سکوت را مصلحت خویش مىدید و امروز صلح طلبى را؟ آیا براستى از این طریق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند و براى حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانى را به تصمیمات و فکرهاى پوسیده و شیطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند که به طور قطع و یقین، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحمیل صلح بر ملت ایران، نشأت گرفته از همین تفکر است. و از همه اینها که بگذریم این مسأله که چه کسى خواهان صلح واقعى است و چه کسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است.
آیا واقعاً صدام از گذشتهها و کردهها و تجاوزات و ظلمها و ستمهاى خود پشیمان شده است و اظهار ندامت مىکند و از خیانتى که به ملتها و کشورهاى اسلامى و در جهت تضعیف بنیه دفاعى ملل اسلامى نموده است عذر تقصیر مىخواهد؟ آیا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى او است و اصلًا با این همه جنایت و غارتگریها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفهاى مىتوان تصور کرد، یا اینکه این افعى زخم خورده به خاطر استیصال و درماندگى خود به طناب صلح طلبى چسبیده است؟ و عجبا که بعض مدعیان عقل و سیاست و دوراندیشى چگونه طرح مىدهند و با تحریفِ آیاتِ کتاب خدا و استناد به سنت پیامبر- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مسیر عزت و کرامت مسلمین را دیگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد بر حذر مىدارند، که خداوند را سپاس مىگزاریم که به ملت ایران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است که نه تنها تحت تأثیر این القائات نرفته و نمىرود، بلکه این موضعگیریهاى ناشیانه و بچگانه را دلیل کمبود و ضعف مبانى فکرى و عقیدتى صاحبان این تحلیلها دانسته و به آن لبخند تمسخر مىزند.
کدام انسان عاقلى است که با وجود همه شرایط مناسب و مقدمات لازم و فدا کردن هزاران قربانى بزرگ، از نبرد با دشمن رو به احتضار [از] مکتب و جامعه و کشور خود چشمپوشى نموده و به او مهلتِ توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به کشور ما حمله کند؟ آیا ریاست چند روزه دنیا ارزش این همه خفت و زبونى را دارد؟ دنیا در شروع تجاوز به ما پیشنهاد مىنمود که براى جلوگیرى از تهاجم بیشتر به کشورتان، حاکمیت و خواستههاى صدام را بپذیرید و به زورگویى صدامیان گردن نهید و امروز هم در راستاى همان سیاستها و در زیر بمباران مناطق مسکونى و حمله شیمیایى و حمله به نفتکشها و هواپیماى غیر نظامى و قطارهاى مسافربرى به زبان دیگرى ما را به پذیرش حکومت زور و تجاوز صدامیان دعوت مىکند. و این را دیگر همه آگاهان جهان درک کردهاند که نه تنها صدام از خلق و خوى سبعیت و درندگى ذرهاى عدول ننموده است که متأسفانه با حمایت جهانخواران و یا سکوت سازمانها و مراکز بین المللى به گرگ زخم برداشتهاى بدل شده است و مىرود تا شعلههاى آتش و جنگ را در کشورهاى منطقه و خصوصاً خلیج فارس بر افروزد.
و من با وجود چنین شرایطى به همه سران کشورهاى خلیج فارس و همه ابرقدرتهاى شرق و غرب و خصوصاً امریکا و شوروى هشدار مىدهم و آنان را از دخالت و ماجراجویى و تصمیمات عجولانه بر حذر مىدارم و به ملت امریکا از اینکه عنان عقل و اراده خویش را در مهمترین مسائل سیاسى و بین المللى و نظامى به دست افرادى چون ریگان بسپارد نصیحت مىکنم. چرا که ریگان در کارها و خصوصاً در مسائل سیاسى و تصمیمگیریها ناتوان شده است و به کمک عقلا و اندیشمندان نیازمند شده است که مردم امریکا را به ورطه سقوط نکشاند. من به سران کشورهاى خلیج فارس سفارش مىکنم که به خاطر یک عنصر ورشکسته سیاسى، نظامى، اقتصادى بیش از این خود و مردم کشورتان را تحقیر نکنید و با توسل به دامن امریکا ضعف و ناتوانى خود را برملا نسازید و از گرگها و درندهها براى شبانى و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظهاى که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانى مىکنند و پیش آنان دوستى و دشمنى و نوکرى و صداقت ارزش و مفهومى ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار دادهاند و به صراحت و در همه جا از آن سخن مىگویند. چه خوب است که بعض سرانِ سرسپرده کشورهاى اسلامى به اربابان و خدایان زر و زور و تزویر خود، این نکته را جدى گوشزد کنند که این قدر از منافع خود در خلیج فارس سخن نگویید، براى اینکه همین مسأله موجب حساسیت شدید مردم منطقه است که امریکا و فرانسه و انگلیس چه منافعى در آبهاى خلیج فارس دارند تا پاى دخالت نظامى و جنگ هم مىخواهند آن را حفظ کنند؟ البته سیاست ما در مورد خلیج فارس از اول تا کنون صریح و روشن بوده است. جمهورى اسلامى ایران به امنیت در خلیج فارس اهمیت زیادى مىدهد و به همین دلیل و على رغم فراهم بودن همه نوع امکانات دریایى و هوایى و زمینى در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد کردن به کشتیها و نفتکشها و منافع و مراکز صدور نفت و پالایشگاهها و بنادر منطقه تا به حال از سیاست صبر و انتظار و جلوگیرى از گسترش جنگ پیروى نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار کمى از قدرت و حضور و توانایى خود و مقابله به مثل وارد عمل گردیده است. و دنیا به این حقیقت رسیده است که ناامنى در خلیج فارس فقط به ضرر ایران تمام نمىشود، بلکه قویترین قدرتها و ابرقدرتها هم اگر مثل امریکا تمامى امکانات هوایى و دریایى و جاسوسى- خبرى خود و همپیمانان خود در منطقه را بسیج کنند، که حتى یک کشتى را بدون خطر اسکورت و حفاظت نمایند، از این خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در این گرداب ناامنى غرق مىشوند و على رغم آن همه مقدمات و تمهیدات و جار و جنجالهایى که در جهانْ امریکا برپا نموده است و دهها خبرنگار و فیلمبردار را به منطقه گسیل داشتهاند تا خبر موفقیت نقشههاى شوم امریکا را مخابره کنند، خداوند زمینه رسوایى و زبونى امریکا را به دست غیب خود فراهم مىآورد و اقتدار معنوى پرچم لا اله الا اللَّه را بر پرچم کفر به نمایش مىگذارد و دل بندگان خالص خویش را شادمان مىسازد و چه بهتر که امریکا و ریگان از مسیر سیاست مینگذارى شده خلیج فارس که کوس رسوایى آنان را در جهان به صدا درآورده است مجدداً عبور نکند و بر مرکب غرور و جهلى که تا به حال دهها بار صاحب خود را بر زمین کوبانیده است، سوار نشود و لا اقل شبح قدرت و قدرتنمایى خود را پیش نوکران خود مثل کویت حفظ کند و بیش از این آنان را از شکست و خفت خود شرمسار و سرافکنده نسازد و مطمئن باشند که ادامه جولان در خلیج فارس منطقه را به کانون خطر و بحران ناخواسته علیه خود آنان سوق مىدهد.
و دنیا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادى و تجارى و صنعتى کرده است، ما هم آمادهایم و کمربندها را محکم بستهایم و همه چیز براى عملیات آماده است. و حتماً امریکا باید به این نکته برسد که دخالت نظامى در خلیج فارس صرفاً یک آزمایش نیست که یک دام بزرگ و یک بازى خطرناک است و ما و همه مسلمانان منطقه خلیج فارس، حضور نظامى ابرقدرتها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالک اسلامى و کشور جمهورى اسلامى ایران و در ادامه حمایت از صدام تلقى مىکنیم. مسلمانان جهان با همراهى نظام جمهورى اسلامى ایران عزم خود را جزم کنند تا دندانهاى امریکا را در دهانش خرد کنند و نظارهگر شکوفایى گل آزادى و توحید و امامت جهان نبى اکرم باشند.
البته لازم است این نکته را براى چندمین بار به سران کشورهاى اسلامى حاشیه خلیج فارس بازگو کنم که القاى شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهورى اسلامى ایران براى کشورهاى منطقه همان ترفند قدیم و جدید جهانخواران بوده و است، که از این طریق از پیدایش جوّ تفاهم و همکارى مسالمتآمیز جلوگیرى نمایند و احساس نیاز کشورها را به شرق و غرب تشدید کنند. جمهورى اسلامى ایران مایل است بر اساس حفظ وحدت و حمایت از منافع کشورها و ملتهاى اسلامى آنان را در مشکلات یارى نماید و در بروز حوادث تحمیلى سیاسى- نظامى از ناحیه استکبار جهانى با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت کنترل و نفى سلطه سیاسى شرق و غرب برنامهاى قوى و دقیق ارائه دهد، ولى ما مطمئنیم که با وجود صدام و حزب عفلقى عراق این مسأله به کندى پیش مىرود، چرا که به همان میزانى که ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهاى اسلامى واهمه دارند، صدام نیز از همکارى ایران با کشورهاى اسلامى در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب کثیف عراق و رسیدن به شرایط بر حق و عادلانه دیگرمان یک تکلیف شرعى و واجب الهى است که از آن هر گز تخطى نمىکنیم که ان شاء اللَّه با تحقق آن، در کنار کشورهاى اسلامى، سیاستى محکم و بنیادین براى همه کشورها و ملتهاى اسلامى پایهریزى شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمین و متجاسرین محفوظ خواهد ماند و همه کسانى که به فکر تجاوز به حریم کشورهاى اسلامى شدهاند از سرنوشت صدامیان عبرت مىگیرند و خودشان را به غضب و خشم ملتها گرفتار نخواهند ساخت.
امروز بدون شک سرنوشت همه امتها و کشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. و جمهورى اسلامى ایران در مرحلهاى است که پیروزى آن به حساب پیروزى همه مسلمانان و خداى نخواسته شکست آن، به ناکامى و شکست و تحقیر همه مؤمنان مىانجامد و رها کردن یک ملت و یک کشور و یک مکتب بزرگ در نیمه راه پیروزى، خیانت به آرمان بشریت و رسول خداست، لذا تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان شاء اللَّه تا رسیدن به این هدف فاصله چندانى نمانده است. و خدا را سپاس مىگزاریم که ملت و دولت و مسئولین و ارتش و سپاه و بسیج و نیروهاى مردمى و همه اقشار دلاور کشورمان در آمادگى کامل به سر مىبرند و همه اهل جنگ و هنرآفرینان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبى از پس توطئههاى استکبار و ایادى جاسوس و منافق آنان برآمدهاند و مىروند که به یارى خداوند بزرگ آخرین معابر پیروزى را باز کنند و علاوه بر حضور برتر خود در خلیج فارس و جزایر و سواحل و مناطق غرب و جنوب، هم اکنون نیز به سازماندهى و بسیج و تشکل مردم ستمدیده عراق پرداختهاند که این از مهمترین خواستهها و هدفهاى ما بوده است، چرا که از اول جنگ به صراحت اعلام کردهایم که ایران حتى به یک وجب از خاک عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصمیمگیریها و انتخاب حکومت خود آزادند و چه بهتر آنکه قبل از سقوط حاکمیتِ مطلق بعث عراق، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهههاى نبرد، حکومت دلخواه و مورد نظر خود را انتخاب کنند که بحمد اللَّه طلیعه این حرکت بزرگ آشکار شده است و همه ابرقدرتها و حامیان رژیم رو به زوال بعث مطمئن باشند که بین المللى کردن درگیریها در جنگ و ایجاد جوّ فشار و جریانات ساختگى سیاسى و تبلیغاتى و دیپلماسى علیه جمهورى اسلامى ایران در جهان و دخالتهاى نظامى و غیر نظامى در خلیج فارس و بزرگنمایى مشکلات و اختلافتراشى و ارائه تحلیلهاى کور و بىثمر، ما را از هدف سرنگونى صدام و حزب بعث عراق و تنبیه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامى فشارها و محاصرههاى جهانى را براى نیل به این هدف بزرگ تحمل مىکنیم و از جنگ کردن در راه خدا خسته نمىشویم. و این ملت بزرگ ایران است که با قامتى استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است و هر روز نشاط و تحرک و فریاد او براى ادامه راه بیشتر مىشود. البته ممکن است غربزدهها و بزدلان و همانهایى که نه در روزهاى آغازین در میدان دفاع بودهاند و نه تا به امروز به حمایت از حماسهآفرینان و وطنبانان خدمتى کردهاند و نه در آینده لیاقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند یافت، براى خوش خدمتى به اربابان و دلگرم نمودن آنان از خستگى و بن بست در جنگ تحمیلى، داد سخن دهند و به خیال خام خود افکار را از جنگ منحرف نمایند و احیاناً آنها که در خارج از مرزها نشستهاند باورشان بیاید که مردم و مسئولین و ارتش و سپاه و بسیج از جنگ و ادامه آن خسته شدهاند و یا در میان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است. و حال آنکه به لطف خدا در حاکمیت جمهورى اسلامىِ ما اختلافى بر سر مواضع اصولى، سیاسى و اعتقادى وجود ندارد و همه مصممند تا توحید ناب را در بین الملل اسلامى پیاده نموده و سر خصم را به سنگ بکوبانند، تا در آیندهاى نه چندان دور به پیروزى اسلام در جهان برسند.
الحمد للَّه این کشور رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- امروز میلیونها جوان داوطلبِ جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزى پر نخواهد کرد و به همین جهت از بذل مال و جان و فرزندان خویش در راه خدا لذت مىبرند و ملاک ارزش و برترى در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گردیده است و از تفرعنها و خودنماییهاى جاهلیت قدیم و جدید متنفرند و من خودم را خادم یک چنین ملتى مىدانم و به این خدمت افتخار مىکنم و همه این برکات معنوى را از توجه پیامبر رحمة للعالمین و خاتم المرسلین- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مىدانم و مردم و جوانان کشورهاى اسلامى را به کشف و شناخت و ایجاد روابط گرم و برادرانه با این عصارههاى فضیلت و تقوا دعوت نموده و در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر مىدهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشى و الهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى مسئولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظى و عرفى کفایت نمىکند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجرکشیدهها و جبهه رفتهها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راه رسیدهها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشهدار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایى که در خانههاى مجلل، راحت و بىدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محکم انقلاب و پابرهنههاى محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهاى کلیدى تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا که اینها هر گز عمق راه طى شده را ندیدهاند و فرق و سینه شکافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکردهاند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بیقرارى مجاهدان که براى مرگ و نابودى ظلم بیگانگان دل به دریاى بلا زدهاند، غافل و بیخبرند.
3- روحانیون و مدیران و مسئولین محترم کاروانها و حج با توجه به مسئولیت خطیرى که در اداره و توجیه زائران محترم پذیرفتهاند و با در نظر گرفتن شرایط استثنایى کشور جمهورى اسلامى ایران باید تمام همت و تلاش خود را در برگزارى صحیح و منظم حج به کار گیرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتى زائران محترم بیت اللَّه را در آموزش و تعلیم مناسک و مسائل حج همراهى نمایند و متناسب با حضور قشرهاى مختلف اعم از بیسواد و با سواد براى آنان برنامهریزى کنند و از نقش سازنده خود و تأثیر بزرگى که حج براى همیشه در سرنوشت انسان مىگذارد غافل نشوند، چرا که در آن فضا و شرایط معنوى همه دلها براى تحول و پذیرفتن حق آماده است، لذا از اعمال نظرهاى شخصى در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسک جداً خوددارى شود و مسائل حج را با علم و یقین و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و یا منابع فقهى آن بیان فرمایند، چرا که در اعمال و مناسک حج مسائل جدید و مورد ابتلا فراوان است و خداى ناکرده بیان ناقص و غلط مسائل، موجب بطلان عمل و گرفتارى حجاج محترم و عسر و حرج مىگردد.
روحانیون عزیز در عین حالى که مسائل را به طور واضح و دقیق بیان مىکنند ولى از مشکلتراشى و حالتهاى وسواس گونه که زائران [را] در شک و تردید و احتیاطهاى بیمورد قرار مىدهد خوددارى کنند، چرا که وسواس در برنامه و مراسم و عبادتها و ادعیه موجب کسالت و بىتوجهى در واجبات مىشود. و یکى از فرصتهاى بسیار مناسب و مغتنم براى روحانیون، ارتباط با صاحبنظران و اندیشمندان و علماى کشورهاى اسلامى است. هر چند که استکبار جهانى، یا سران بعض کشورهاى اسلامى بشدت از این نوع ملاقاتها و رابطهها بیمناک و از آن جلوگیرى و مراقبت مىنمایند، ولى برنامهریزى سالم و استفاده کردن از این موقعیت مناسب براى تبادل افکار و اندیشهها و پیدا کردن راه حل براى معضلات جوامع اسلامى از خواستههاى جمهورى اسلامى ایران بوده است و در این فرصت مغتنم، روحانیون معظم و مسئولین تبلیغات حج براى انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشىهاى سیاسى در پرتو احکام قرآن و نقش عظیم روحانیت اسلام در رهبرى مردم و جامعه، نقش کارسازى باید ایفا بنمایند.
متأسفانه نه تنها مردم کشورها، بلکه روحانیون ممالک اسلامى اکثراً از کارآیى و نقش سازنده و تعیینکننده خود در مسائل روز و سیاستهاى بین المللى بیخبر هستند و متأثر از القائات و برداشتهاى مادى، تصور مىکنند که در عصر تمدن و تکنیک و صنعت و تحولات علمى و پیشرفتهاى مادى، نفوذ روحانیت کم شده است و نعوذ باللَّه اسلام از اداره کشورها عاجز مانده است، که بحمد اللَّه پیروزى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى روحانیت، خلاف این تصورات را ثابت نمود و على رغم همه کارشکنیها و سنگاندازیها و توطئههاى شرق و غرب و حسادت و کینهتوزى ایادى آنان، توانمندى و اقتدار روحانیت اسلام آشکار گردید. که من از تمامى علما و متفکرین و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مىکنم که در فرصتهاى مناسب به کشور عزیز اسلامى ایران سفر کنند و در وضع گذشته این مملکت که نظام شاهنشاهى آن را به مملکتى غربزده و تهى از ارزشهاى اسلامى مبدل ساخته بود و ایران مىرفت تا پایگاهى براى اسلامزدایى و محو آثار رسالت گردد و از تاریخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فکر نمایند و همچنین به بررسى وضعیت کنونى بپردازند که اساس قوانین و مقررات این کشور را وحى و اسلام معیّن نموده است و تمامى مظاهر کفر و شرک و معاصى علنى حتى المقدور بر چیده شده و على رغم همه نغمههاى شوم التقاطیها و چپها و راستها و ملیگراها که در روزهاى اول پیروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفکر ملت ایران از حلقوم آنان برمىخاست، خداوند بر ما منت نهاد که توطئه آنان کشف و در تمامى کشور ما قوانین و برنامههاى اسلامى در حال پیاده شدن است و از میدانهاى نبرد و کارزار گرفته تا مراکز تحقیقات علمى، دانشگاهها و حوزهها و از مجالس قانونگذارى و تدوین همه مقررات کشورى و لشکرى تا قوه مجریه که دستاندرکاران حل و فصل بزرگترین مسائل ادارى و اجرایى یک کشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با جمعیتى متجاوز از پنجاه میلیون نفر است و از قوه قضاییه که مسئولیت اجراى حدود و احکام الهى و در حقیقت بار سنگین تأمین امنیت جان و نوامیس و اموال و شخصیت یک جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى و انتظامى که مسئولیت امنیت مرزها و داخل کشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و باید جلوى تخریب و جنایات منافقین و ضد انقلاب و اشاعه فحشا و منکرات و دزدیها و قتلها و مواد مخدر را بگیرند، که همه اینها با رهبرى روحانیت متعهد و به برکت احکام نورانى اسلام و کتاب آسمانى پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبد اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و پیروى از ائمه هدى- علیهم السلام- اداره مىشود و خدا را سپاس مىنهیم که با تکیه بر آیات وحى و کتاب خدا توانستهایم کشورمان را از وابستگیها نجات دهیم. البته تا پیاده کردن تمامى احکام و مقررات اسلامى و عمل کامل در همه سطوح جامعه راه زیادى در پیش داریم ولى به یارى خداوند همچنان به تلاش و کوشش خود ادامه مىدهیم و در عمل به همه غربزدگان و شرقزدگان و خودباختگانى که از مطرح کردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن کریم واهمه داشتهاند، نشان مىدهیم که چگونه مىتوان جامعه را از سرچشمههاى معرفت کتاب خدا و هدایت اسلام عزیز سیراب نمود، که بحمد اللَّه همه اینها از برکات و ورود علما در مسائل سیاسى و استنباط احکام در مسائل مستحدثه بوده است، که روحانیت کشور ایران فقط به خطابه و وعظ و ذکر مسائل روزمره اکتفا ننموده است و با دخالت در مهمترین مسائل سیاسى کشور خود و جهان توانسته است قدرت مدیریت روحانیت اسلام را به نمایش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلین به سکوت و سازشکاران بىتعهد و علم فروشان بىعمل باشد و تعجب است که چگونه بسیارى از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامى از نقش عظیم و رسالت الهى و تاریخى خود در این عصرى که بشریت تشنه معنویت و احکام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملتها را درک نمىکنند و از التهاب و گرایش جوامع بشرى به ارزشهاى وحى بیخبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست کم گرفتهاند، که در همین شرایط پر زرق و برق حاکمیت علوم و تمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسئولیت و عمل به وظیفه سنگین هدایت و رهبرى مردم، مىتوانند دنیا را در قبضه نفوذ و حاکمیت قرآن در آورند و جلوى این همه فساد و استثمار و حقارت مسلمین را بگیرند و از لانه کردن شیاطین کوچک و بزرگ خصوصاً امریکا در ممالک اسلامى جلوگیرى کنند و به جاى نوشتن و گفتن لا طائلات و کلمات تفرقهانگیز و مدح و ثناى سلاطین جور و بدبین کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ایجاد نفاق در صفوف مسلمین به تحقیق و نشر احکام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از این دریاى بیکران ملتهاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- را پایدار نمایند.
آیا براى علماى کشورهاى اسلامى ننگآور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانى اسلام و سنت پیامبر- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و ائمه معصومین- علیهم السلام- احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامى تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات دیکتهشده صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سیاستگذاران کرملین یا واشنگتن دستور العمل براى ممالک اسلامى صادر کنند؟ علماى بلاد و کشورهاى اسلامى باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومتهاى جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمین سینهها را سپر کنند و جلوى تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب را که به نابودى نسل و حرث ملتها منتهى شده است را بگیرند، و به مردم کشورهاى خود آثار سوء و نتایج خود باختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو کنند و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و شیطنت ابرقدرتها که جنگ و مسلمانکشى در جهان به راه انداختهاند، گوشزد کنند.
من مجدداً تأکید مىکنم که دنیا امروز تشنه حقایق و احکام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانیون تمام گردیده است، چرا که وقتى جوانان کشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دینى خود تا سر حد شهادت پیش رفتهاند و براى بیرون کردن متجاوزان، خود را به دریاى حوادث و بلا زدهاند و زندانها و شکنجهها را به جان خریدهاند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزیزان حزب اللَّه لبنان و سایر کشورها مقاومت کردهاند و به جهاد علیه متجاوزان برخاستهاند، چه حجتى بالاتر از این و چه بهانهاى براى سکوت و مماشات و در خانه نشستن و تقیه کردنهاى بیمورد مانده است؟
علما و روحانیت متعهد اسلام اگر دیر عمل کنند، کار از کار مىگذرد. البته ما درد تنهایى بعض از علما و متعهدینى که در شهرها و کشورهایشان در محاصره سرنیزهها و فشار تحلیلها و حکمهاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمدهاند [را] احساس مىکنیم ولى به همه این عزیزان که در فشار جباران مىباشند، موعظه خدا را یادآور مىشویم که انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَّفَکَّروا؛ «1» براى خدا قیام کنید و از تنهایى و غربت نهراسید، مساجد بهترین سنگرها و جمعه و جماعات مناسبترین میدان تشکل و بیان مصالح مسلمین مىباشند. امروز دولتها و سرسپردگان ابرقدرتها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان برخاستهاند و همچون دولت هند مسلمانان بیگناه و بىپناه و آزاده را قتل عام مىکنند ولى هر گز جرأت و قدرت تعطیل مساجد و معابد مسلمین را براى همیشه ندارند و نور عشق و معرفت میلیونها مسلمان را نمىتوانند خاموش کنند. در عین حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سیاسى علماى اسلام را به تعطیلى بکشانند و حتى علماى اسلام را در ملأ عام به دار کشند، خود دلیل مظلومیت اسلام و موجب توجه بیشتر مسلمانان به روحانیت و پیروى از آنان مىشود. مگر نه این است که خداوند از علما پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمکاران و ظلم جنایتپیشگان ساکت و آرام نمانند؟ مگر نه این است که علما حجت پیامبران و معصومین بر زمین هستند؟ پس باید علما و روشنفکران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى که دامنگیرش شده است نجات دهند و بیش از این ذلت و حقارت را تحمل نکنند و بت سیادت تحمیلى جهانخواران را بشکنند و با بصیرت و سیاست چهره منور و پر اقتدار خود را آشکار سازند و در این راستا، دو چهرهها و روحانى نمایان و دین به دنیافروشان و قیل و قال کنندگان را از خود و از کسوت خود برانند و اجازه ندهند که علماى سوء و تملق گویان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پیشوایان و رهبران معنوى امتهاى اسلامى بر مردم تحمیل کنند و از منزلت و موقعیت معنوى علماى اسلام سوء استفاده کنند. روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمى که از ناحیه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگویند، چرا که این بیخبران هستند که حکومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و کفر مبارزان و آزادیخواهان در راه خدا حکم مىدهند، که خداوند همه ملتهاى اسلامى را از شرور و ظلمت این نااهلان و دین فروشان نجات دهد.
و یکى از مسائل بسیار مهمى که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سیاستهاى اقتصاد سرمایه دارى و اشتراکى در جامعه است، هر چند که این بلیه دامنگیر همه ملتهاى جهان گردیده است و عملًا بردگى جدیدى بر همه ملتها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خوردهاند و حق تصمیمگیرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمینهاى حاصلخیز جهان و آبها و دریاها و جنگلها و ذخایر، به فقر و درماندگى گرفتار آمدهاند و کمونیستها و زراندوزان و سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات و ابتکار عمل را از عامه مردم سلب کردهاند و با ایجاد مراکز انحصارى و چند ملیتى، عملًا نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راههاى صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتى نرخ گذارى و بانکدارى را به خود منتهى نمودهاند و با القاى تفکرات و تحقیقات خود ساخته، به تودههاى محروم باوراندهاند که باید تحت نفوذ ما زندگى کرده و الّا راهى براى ادامه حیات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقى نمانده است و این مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهى اندک هم از پرخورى و اسراف و تعیشها جانشان به لب آید. به هر حال این مصیبتى است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کردهاند و کشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مدیریتها و وابستگى، به وضعیت أسفبار گرفتار شدهاند که این به عهده علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههاى سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه دارى غرب و اشتراکى شرق، بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ایران نیازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرحها و اصولًا تبیین جهتگیرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهیدستى به شمار مىرود و بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برترىاى از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شکوفایى و پرورش استعدادهاى خفته و سرکوبشده پابرهنگان را فراهم مىکند. و تذکر این مطلب که ثروتمندان هر گز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامى نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواستههاى خود را تحمیل کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهاى متعالى و فرار از تملق گوییها مىگردد و حتى بعض ثروتمندان را از اینکه تصور کنند که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه مىکند.
خلاصه کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامى بهاى بیشتر و فزونتر از آنِ کسى است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه مىدهد، که بحمد اللَّه در جمهورى اسلامى ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است.
و همچنین مسئولین محترم کشور ایران على رغم محاصرات شدید اقتصادى و کمبود درآمدها، تمامى کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایى جامعه کردهاند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسئولین کشور ما است که روزى فقر و تهیدستى از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است. از آنجا که محرومیتزدایى، عقیده و راه و رسم زندگى ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشتهاند و براى ناتوان ساختن دولت و دستاندرکاران کشور ما حلقههاى محاصره را تنگتر کردهاند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمى و تاریخى تا مرز هزاران توطئه سیاسى- اقتصادى ظاهر ساختهاند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبى و سایر ارزشهاى ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایى و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهاى جهان به اسلام زیادتر مىشود و روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخى و بیش از هزار ساله پناهگاهىِ محرومان را براى خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بىشائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بیدریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.
البته پر واضح است که همه اقشار کشور ما در انقلاب سهیم و شریکند و همه براى خدا و انجام وظیفه الهى خود وارد صحنهها شدهاند و مقصد خدا است و هر گز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمىکنند و با کمبودها از میدان به در نمىروند، چرا که کسى که براى خدا جان و مال فدا مىکند، به خاطر شکم و دنیا از پا در نمىآید، ولى وظیفه ما و همه دستاندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادى و مشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمىکنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد. راستى وقتى که پابرهنهها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستى خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند- و ان شاء اللَّه خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا مىدهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم! ما مجدداً مىگوییم که یک موى سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان جهان شرف و برترى دارد.
و آخرین نکتهاى که در اینجا ضمن تشکر از علما و روحانیون و دولت خدمتگزار حامى محرومان باید از باب تذکر عرض کنم و بر آن تأکید نمایم، مسئله ساده زیستى و زهدگرایى علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانى خود مىخواهم که در زمانى که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زىّ روحانى خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطرى براى روحانیت و براى دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمد اللَّه روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسمخورده اسلام و روحانیت بعد از این براى خدشهدار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژهاى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاء اللَّه موفق نمىشوند.
و اما زائران محترم ایرانى که انصافاً شخصیت و شعور و رشد سیاسى و اجتماعى خود را در مراسم حج سالهاى گذشته به نمایش گذاردهاند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهورى اسلامى ایران شدهاند، امسال نیز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از این نعمت بزرگ تشرف به مکه مکرمه و مدینه منوره و زیارت خانه خدا و مرقد پاک نبى اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و بقیع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا- سلام اللَّه علیها- و ائمه معصومین- علیهم السلام- در راهپیمایى کوبنده برائت با هماهنگى و انسجام کامل در صفوف و شعارها و برنامهها شرکت نمایند و از برکاتِ این اجتماع مقدس عبادى- سیاسى که نشان دهنده اقتدار مسلمین و کشور عزیز و اسلامى ایران است بهرهمند شوند و با برخوردهاى اخلاقى و سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصاً در مسیر راهپیمایى با مردم سایر کشورها و یا مأمورین کشور عربستان سعودى، آنان را به ضرورت حضور در این اجتماعات دعوت کنند و از هر گونه اعمال سلیقههاى شخصى و کارهاى خودسرانهاى که خداى ناکرده موجب هتک احترام این اجتماع عظیم شود خوددارى کنند و از درگیرى و اهانت و جدال احتراز نمایند، هر چند که زائران محترم با آگاهى کامل نقشهها و توطئهها را خنثى مىکنند ولى چه بسا افرادى به منظور برهم زدن شکوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش کردن چهره انقلاب به کارهاى بدون حساب و خودسرانه دست زنند. البته بعید به نظر مىرسد که دولت یا مأمورین عربستان که میزبان زائران خانه خدا و حرم پیغمبر اکرمند، از این نمایش قدرت اسلام و مسلمین در برابر کفر و ابتکار عملى- سیاسى ملت ما که به خاطر سربلندى جهان اسلام و مسلمین مىباشد جلوگیرى کنند. در هر حال زائران ایرانى به نقش و رسالت خود در تمامى مراحل حج توجه کنند که تمامى اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ما است، و دشمنان انقلاب درصدد دست یافتن به سوژهاى و لو مختصر جهت تخریب قداست و اعتبار الهى مردم کشور ما مىباشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنایى با روش و سیره و خصوصیات این ملتى که آوازه نام و نشانش- به یارى خداوند- در سراسر عالم طنین افکنده است، گردیدهاند. و حج بهترین میعادگاه معارفه ملتهاى اسلامى است که مسلمانان با برادران و خواهران دینى و اسلامى خود از سراسر جهان آشنا مىشوند و در آن خانهاى که متعلق به تمام جوامع اسلامى و پیروان ابراهیم حنیف است، گِردهم مىآیند و با کنار گذاردن تشخصها و رنگها و ملیتها و نژادها به سرزمین و خانه اولینِ خود رجعت مىکنند و با مراعات اخلاق کریمه اسلامى و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشکل امت محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- را در سراسر جهان به نمایش مىگذارند.
زائران محترم کشور ایران، ارزش دستاوردهاى معنوى و سیاسى جمهورى اسلامى ایران را در برخورد با سایر مسلمانان بهتر درک مىکنند و با توجه و اطلاع از گرفتاریها و مشکلاتى که به اشکال مختلف بر ملتهاى اسلامى تحمیل شده است، به ابعاد عظمت انقلاب و عنایات خاصه حق تعالى و توجه امام زمان- ارواحنا فداه- به این ملت بیشتر پى مىبرند و قدر برکات این انقلاب را بیشتر از گذشته مىدانند و از کار و تلاش مسئولین محترم و دولت خدمتگزار که شب و روز خود را وقف خدمت نمودهاند، مطلع مىگردند و از تحولى که در جوانان و اقشار دیگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حیا و شرافت و آزادى و جهاد رهنمون شدهاند، خدا را سپاس مىگزارند.
خداوندا! این نعمتهاى بزرگ را از ما و ملت ما نگیر. خداوندا! ما را به ارزش برکات خود بیشتر آشنا فرما. خداوندا! بر بندگى ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بیفزا. خداوندا! به ما توکل و صبر و مقاومت و رضا و توفیق جلب عنایت خود کرامت فرما و در مسیر خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانى خود و فرزندان و هستىمان همراهى و مدد بنما زائران محترم مبادا که از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان دیگر کشورها به غرور و عُجب گرفتار شوند و خداى نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به دیده اهانت و تحقیر بنگرند و از همدلى و انس با دوستان خدا در مکه مکرمه محروم شوند و از شکر این نعم بزرگ الهى، که تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران دینى است، غافل بمانند. در کنار خانه خدا و مرقد پیامبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- بیعتها و پیوندهاى دوستى و ارتباط آینده را با مسلمانان محکم کنند و حدیث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمایند. و از جانب من و همه ملت ایران به همه مسلمانان اطمینان بدهید که جمهورى اسلامى ایران پشتیبان شما و حامى مبارزات و برنامههاى اسلامى شما است و در هر سنگرى علیه متجاوزان در کنار شما ایستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آینده شما ان شاء اللَّه دفاع خواهد کرد و به آنان بگویید که اقتدار و اعتبار جمهورى اسلامى ایران متعلق به همه ملتهاى اسلامى است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همه ملتهاى تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مىشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مىدهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مىکنیم.
و از نکاتى که حجاج محترم باید به آن توجه کنند، اینکه مکه معظمه و مشاهد مشرفه آینه حوادث بزرگ نهضت انبیا و اسلام و رسالت پیامبر اکرم است، جاى، جاى این سرزمین محل نزول و اجلال انبیاى بزرگ و جبرئیل امین و یادآور رنجها و مصیبتهاى چندین سالهاى است که پیامبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله- در راه اسلام و بشریت متحمل شدهاند و حضور در این مشاهد مشرفه و امکنه مقدسه و در نظر گرفتن شرایط سخت و طاقتفرساى بعثت پیامبر، ما را به مسئولیت و حفظ دستاوردهاى این نهضت و رسالت الهى بیشتر آشنا مىکند، که واقعاً پیامبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و ائمه هدى- علیهم سلام اللَّه- در چه غربتهایى براى دینِ حق و امحاى باطل، استقامت و ایستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاى «ابو لهب» و «ابو جهل» ها و «ابو سفیان» ها نهراسیدند و در عین حال شدیدترین محاصرههاى اقتصادى در شعب ابی طالب، به راه خود ادامه دادهاند و تسلیم نشدند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگهاى پیاپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و کارشکنیها به هدایت و رشد همت گماشتهاند که دل صخرهها و سنگها و بیابانها و کوهها و کوچهها و بازارهاى مکه و مدینه پر است از هنگامه پیام رسالت آنان که اگر آنها به زبان و سخن مىآمدند و از راز و رمز تحقق فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ «1» پرده برمىداشتند، زائران بیت اللَّه الحرام در مىیافتند رسول خدا براى هدایت ما و بهشتى شدن مسلمانان چه کشیدهاند و مسئولیت پیروان او چقدر سنگین است. و ملت شهید داده ایران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادثِ دیگر انقلاب مظلومیتها و سختیها و درد و رنجهاى فراوان دیده است و جوانان و عزیزان گرانقدرى را تقدیم راه خدا کرده است ولى یقیناً وسعت مظلومیتها و سختیهایى که بر پیشوایان ما رفته است، به مراتب بالاتر از مسائل ما است. حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزیز و مسئولین پر تلاش و خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین را به پیشگاه مقدس پیامبر رحمت- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و اهل بیت هدى- علیهم السلام- ابلاغ کنید و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بیشتر براى این پیروان صادق خود خواسته و پیروزى ملت ما را در جنگ بر کفر جهانى از خدا بخواهند و از این فرصت مناسب در دعا کردن به همه مسلمانان و رفع گرفتاریها استفاده کنند.
خداوندا! اگر هیچ کس نداند تو خود مىدانى که ما براى برپایى پرچم دینِ تو قیام کردهایم و براى برپایى عدل و داد در پیروى از رسول تو در مقابل شرق و غرب ایستادهایم و در پیمودن این راه لحظهاى درنگ نمىکنیم. خداوندا! تو مىدانى که فرزندان این سرزمین در کنار پدران و مادران خود براى عزت دین تو به شهادت مىرسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و امید به جوار رحمت بىانتهاى تو بال و پر مىکشند.
خداوندا! تو مىدانى که امت رسول تو در این مملکت مواجه با همه توطئهها است و ایادى شیطان در داخل و خارج او را آرام نمىگذارند و تلاشها هر روز براى در تنگنا و مضیقه قرار دادن این ملت در امور اقتصاد فزونتر مىشود.
خداوندا! تو مىدانى مردم ما مشکلات را به جان و دل خریدهاند و از هیچ چیزى غیر تو ترس و بیم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مىکنند، همه پیروزیها را از آن تو و به عنایت تو مىدانند، پس ما را به عنایت دوباره خود همراهى نما و دلهاى ملت ما را به نصر و پیروزى خود امیدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غیبى و جنود مخفى خود غالب و پیروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختیها و مشکلات افزون نما و نعمت رضایت در شکست و پیروزى را به ما ارزانى فرما و دل مردم ما را که براى دین تو شهید و مفقود و مجروح و اسیر دادهاند و سختى هجران عزیزان را به عشق لقا و رضاى تو تحمل کردهاند، شادمان فرما و همه ما را در مسیر بندگى خود عاشق و درد آشنا فرما و شهیدان ما را از کوثر زلال ولایت خود و رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و ائمه هدى- علیهم صلوات اللَّه- سیراب نما و انقلاب اسلامى ما را به انقلاب مصلح کل متصل فرما. «إنک ولىّ النعم».
1 ذى الحجة الحرام 407
روح اللَّه الموسوی الخمینى
منبع: صحیفه امام، ج20، ص: 311-347
منبع:
http://www.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=20741