پایگاه خبری تحلیلی سلام فسا: دکتر"محمدمهدی سیار" شاعر جوان و تحصیلکرده ای زاهدشهر فسا است که اگر چه سروده هایش در قالب های متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است اما شعرهای آیینی او در ایام محرم الگوی مداحان و سراینده های جوان شده و فضایی متفاوت در عرصه اشعار هیأتی ایجاد کرده است. هر چند اشعارش با اجرای حامد زمانی نیز در حوزه اجتماعی -سیاسی با استقبال رسانه ها و عموم مردم در کوچه و بازار مواجه شده است.
برای گفتگو با وی به « موسسه فرهنگی شهرستان ادب» رفتیم. جایی که محفل شعرای انقلابی است. و در آن مسئولیت دارد. ظاهر آرام او، در کنار احتیاطش در مصاحبه قابل تامل بود، اما در گفتههایش دغدغه نظام و انقلاب موج می زد. زمانی که از او خواستیم درباره جزئیات دیدارش با رهبر معظم انقلاب سخن بگوید، امتناع کرد و دلیلش را این گونه گفت: "شاید من روزی خطایی انجام دادم و نمی خواهم این خطای من منتسب به ایشان شود". هر چند از ما خواست این گفته را هم منتشر نکنیم اما به نظر می رسد الگوگیری از این اخلاق برای آنان که مرامشان پیروی از ولایت است یادآوری مهمی باشد. امیدواریم با این استدلال آقای سیار، از انتشار بی اجازه این مطلب ناراحت نشده باشند. گفتگوی جهان با این شاعر انقلابی را در ادامه می خوانید:
راز۵۷| چند روزی از انتشار ترانه زیبای «مرگ بر آمریکا» با صدای حامد زمانی و شعر محمدمهدی سیار نگذشته است، اما تاثیر و بازتابهای این ترانهخوانی ادامه دارد. شب هشتم محرم حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد مداحی و شور حسینی را با سبک این ترانه ترکیب کرده است و به خوبی توانسته است [...]
راز۵۷| چند روزی از انتشار ترانه زیبای «مرگ بر آمریکا» با صدای حامد زمانی و شعر محمدمهدی سیار نگذشته است، اما تاثیر و بازتابهای این ترانهخوانی ادامه دارد. شب هشتم محرم حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد مداحی و شور حسینی را با سبک این ترانه ترکیب کرده است و به خوبی توانسته است تولی و تبری را در بستر هنر و هیات در هم آمیزد.
دریافت صوت: کیفیت متوسط | کیفیت خوب
کربلا کربلا یا حسین
یا حسین .. کربلا کربلا یا حسین
کربلا، ای تموم زندگیم کربلا
قبلهی همیشگیم کربلا
ای دلیل بندگیم کربلایا حسین .. کربلا کربلا یا حسین
کربلا، هستی وادیِ جنون، کربلا
کربلا، جای از ما بهترون، کربلا
کربلا، زیر پاته آسمون، کربلا
کربلا ، معبد عبادتم، کربلا
عاشقِ شهادتم کربلا
تشنه زیارتم کربلا
کربلا، کربلا، کربلا، ای تو سایه سرم
ای پناه آخرم
قسمتم بکن حرم
کربلا یا حسین ای تو کشتی نجات
یا حسین شورِ کل کائنات
یا حسین جون من بشه فدات
یا حسین غرق اشک و ماتمم، یا حسین
من غلام فاطمه ام، یا حسین
زاده مُحرمم، یا حسین
کربلا کربلا عاشق شهادتم، کربلا
کربلا کربلا عاشق شهادتم، کربلا
ذکر یا رقیه میگم، مرگ بر امیه میگم
مرگ بر امیه میگم
مرگ بر امیه میگم
مرگ بر هرچی آدمِ پلید
مرگ بر شمر و خولی و یزید
مرگ بر اون که سر به نی کشید
مرگ بر اون که سر به نی کشید
راز۵۷ |چند روز است. دوستان صاحب دل و صاحب نفس، اشاراتی دارند که از برخی اتفاقات خوش و ناخوش روزگار هنر، همین طور ساده نگذریم.
از شکستن قفل سکوت حاتمی کیا – که برخی می گویند چه دیر شکسته؟ – از حجاب خوب خانم مریلا زارعی که سربلندمان کرده، از بی سلیقگی دوستان صراطیمان که رفتهاند و در اوج آسمانی شیار ۱۴۳ مان چسبیده اند به رنگ مانتو خانم آبیار !!!! و خیلی چیزهای دیگر !
دوستان ، معتقدند که همین طور که گاهی برای بدحجابی و کم توجهی جماعت
هنرمند به برخی ساحت ها ، تاسف می خوریم باید برای کار خوب هم ارزش قائل
بشویم و زنده باد و دست مریزاد بگوییم.
من
هم با ایشان موافقم . اما شاید یک مقدار متفاوت تر این جنبه را تحلیل می
کنم و باز می خواهم در این مجال و این چند جمله فتح بابی باز کنم که هم
بسیجی های هنرمند درباره اش نظر بدهند و یک بحث خوب در بگیرد.شاید از
انتهای این بحث، یک چیزی فراتر از یک بحث ، فراتر از یک جشنواره و بالاخره
یک گفتمان دربیاید.
نمی دانم ، شما هم مثل من مناظره ی جمعه ی شبکه یک را که در آن درباره ی سینما بحث شد و نمایندگان سینمای روشنفکری کشور ، قبل از آغاز از آن قهر کردند را دیدید یا نه؟ در این مناظره، از حرفهای عمدتا درست آقای دکتر کوشکی، جماعت حاضر این نتیجه را گرفتند که مثلا شما فقط یک سینمای دفاع مقدسی را خوب می دانید و لا غیر! شاید آقای کوشکی هم در این برداشت مقصر بود . زیرا مثال هایش به اندازه کافی متنوع نبود.
پس از این مناظره و با توجه به همین رویدادهای هفته های گذشته ، به فکر فرو رفتم که کمی از لاک انتقاد بیرون بیایم و واقعا به این فکر کنم که اگر قرار باشد من هم روزی مدیر فرهنگی کلان این مملکت باشم ، چگونه میخواهم نظرات مختلف را مدیریت و قانع کنم؟
صادقانه بگویم، به نظرم در نقد درون گفتمانی باید به این واقعیت توجه کنیم که سال هاست در حوزه ی تفکرات ایجابی دچار مشکلات عدیدهای هستیم.
آن قدری که اعتراض داریم ، بلد نیستیم که جریان تشویق بیافرینیم و یک چندم آن که نقد می کنیم ، بلد نیستیم که پیشنهاد سازنده بدهیم.
بنابر این اگر بخشی از جامعه، امثال من را گروهی غرغرو که فقط در پی اشکال گرفتن و بیانیه اعتراضی صادر کردن است ، حساب کند، بیراه برخورد نکرده است.
فی المثل در همین سال ها چقدر درباره ی مزمت خیانت در سینما ، سخن گفته ایم ، اما حالا که یک نفر مانند بنیامین بهادری بعد از مرگ همسرش ،برای یار درگذشته اش تصنیف عاشقانه می سازد . به اندازه ی یک جمله هم برای او همراهی نامه نمی نویسیم.
این قدر درباره ی قداست خانه اسلامی و ایرانی سخت گفتیم ، درباره ی زوج های هنرمندی که یک عمر باهم سالم زندگی کردند ، چند جشن نامه نوشتیم و گرفتیم؟
در همین حوالی ما چند جشنواره برای معرفی خوش پوشش ترین شخصیت هنری سال (
بر اساس معیارهای اسلامی) ، منزه ترین متن ها از حرف های رکیک و غیر
اخلاقی ، با اخلاق ترین پرسوناژهای فیلم و سریال وجود دارد.
در جشنواره های موسیقی مان ، چند امتیاز به موسیقی عاشقانه ای که به استحکام رابطه زوجین و ایجاد احترام بین خانواده به ویژه والدین و فرزندان منجر می شود ، قائلیم؟
درباره ی ترویج معاملات سالم و نقد ربای پنهان و آشکار که بخش هایی از بازار و سیستم بانکی مان را فاسد کرده ، کدام یک از ما طرح هنری ارائه کردیم؟...